عبدالحميد ابن ابي‏الحديد در شرح نهج‏البلاغه گويد: بدان که اگر علي عليه‏السلام با آن فصاحت و بلاغتي که مخصوص اوست مباهات و افتخار کند و مناقب و فضائل خود را برشمرد نمي‏تواند يک دهم فضائل خود را که رسول مکرم صلي الله عليه و آله و سلم او را ثنا کرده بگويد، و من نمي‏خواهم فضائل او را و احاديث مرويه‏ي [ صفحه 146] اماميه را بازگو کنم، بلکه آن احاديثي را مي‏گويم که علماي حديث آن را ذکر کرده‏اند، کساني که آنان را نمي‏شود متهم کرد و حتي عقيده به برتري وافضليت ديگران را بر علي عليه‏السلام دارند، و روايات آنان آن چنان موجب سکون و آرامش نفس است که روايات ديگران اين آرامش را نمي‏آورد. (آن گاه بيست و چهار حديث را از رواة عامه بيان مي‏کند که به مناسبت موضوع مورد بحث در سقايت، يک حديث آن را مي‏آوريم). حديث شانزدهم: چون شب جنگ بدر فرا رسيد، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: من يستسقي لنا ماء؟ چه کسي آب براي ما مي‏آورد؟ پس باز ايستادند مردم (از هيبت و عظمت اين کار) پس علي عليه‏السلام به پاخاست و مشکي برداشت و نزد چاهي گود آمد که تاريکي و ظلمت آن را فرا گرفته بود، آن گاه سرازير شد و در آن فرو رفت، پس خداوند به جبرئيل و ميکائيل و اسرافيل پيام داد که آماده سازيد پيروزي را براي محمد صلي الله عليه و آله و سلم و برادرش علي عليه‏السلام و حزب او و يارانش، پس از آسمان فرود آمدند و براي آنان بانگ و خروش بود که هر که گوش مي‏داد مي‏شنيد، پس چون به نزد آن چاه رسيدند بر علي عليه‏السلام سلام کردند تا نفر آخر به جهت اکرام و اجلال او. و احمد در کتاب فضائل علي عليه‏السلام اين روايت را آورده و در آن از طريق انس بن مالک، اين را اضافه کرده است: اي علي روز قيامت ناقه‏اي از ناقه‏هاي بهشتي را مي‏آورند براي تو پس سوار مي‏شوي بر آن و زانوي تو برابر است با زانوي من و ران تو برابر است با ران من تا آنکه داخل بهشت مي‏شوي. [1] .

[1] نمونه‏ي معارف اسلام، ج 7، ص 48 - 47، علي فصيحي. به نقل از بحار قديم ج 9، ص 516 و جديد ج 40 ص 80.