مجراي مهم تمدن عراق تا کنون موجب خوشبختي آن کشور است
دجله از نهرهايي که زاده درياچه (وان) و سنگستانهاي زمهرير اساسي کوههاي (تاوروس) ترکيه خاوري ميباشند چشمه گرفته و 2100 ميل مسافت را طي ميکند تا آن که در نخلستان انبوه نزديک به بصره که شهري است قريب به منطقهي حاره به خواهر خود نهر فرات ملحق ميگردد. تقريبا 8000 سال پيش دجله با دستياري فرات در تپه واديهايي که اکنون عراق شمالي است باستانيترين مدنيتهاي گيتي را پرورش داده است. در آن روزگار، خليج فارس از سمت شمال تا به سامره امتداد داشت و جاي شهر مدائن و سلوکيا و حتي بغداد را زير امواج خود گرفته بود.
در خلال هزاران سالي که سپري گشته فرات و دجله در دنباله مجاري خود خاک زراعتي هزاران ميل مربع داشت عراق جنوبي را با خود به ارمغان آورد و اراضي حاصلخيز را تشکيل دادهاند. خوشبختانه تا کنون فعاليت آن رودها در اين باب ادامه دارد، چنانکه در باتلاقهاي شمال بصره زمينهاي نو بروزي را که از گلهاي رود
[ صفحه 136]
آورده به وجود ميآيند مشاهده ميکنيم. زمينهاي زراعتي که بدين وسيله وجود مييابد اگر به طور مناسبي آبياري گردد. بسيار حاصلخيز خواهد بود. از چهار هزار سال است که آن منطقه سرزمين غله خيز يک سلسله امپراتوريهاي عظيمالشأن بوده که سطح بلند پايه فرهنگشان لقب گهوارهي تمدن را به نام بينالنهرين سکه زده است.
از تعقيب و پي جويي دجله از منبع تا مصبش داستان شگفتانگيز عروج و زوال و کارنامههاي آن امپراتوريهاي باستاني را به خوبي ميتوان خواند. در بخش خاوري اناتولي رو به جنوب نهرهاي کوچک چندي با هم شده و شعبهي باختري دجله را تشکيل ميدهند و اين پيش از آن است که مجراي دجله زير ديار بکر که نخستين شهر مهم کرانهاي اين رود بوده و بر شاهراه بين اسلامبول و بغداد واقع است بست خاور برگردد.
شعبهي خاوري و شعبهي باختري دجله در تل به يکديگر ملحق ميگردند، هر چند که تا اينجا هنوز شه رود عراق به شمار نميرود ولکن همين که مصب چشمهها و نهرهاي کوچک کوهستانهاي موصل قرار ميگيرد با سرعت هر چه تمامتر عريضتر و گودتر ميگردد. از موصل به آن طرف تا کنون بقاي نينوا در امتداد دجله پابرجاست. نينوا يکي از شهرهاي آشور بوده که فرمانروايش تا مدتي بر مملکت بابل که از لحاظ تنظيمات عالي همدوش آشور بود و سرچشمه مدنيش را نهر فرات تشکيل ميداد، نظارت داشتند.
در اينجا که قسمتي از قديمترين آثار کشاورزان را در استفاده از رود و رساندن آب به کشتزارها مشاهده ميکنيم و نيز اين جاست که دو بند سترگي که در اعصار بسي باستاني بنا شده است نظر ما را به خود جلب ميکند. اين دو بند هر چند که بر اثر طغيانهاي هزاران سهل انگاري مردمان آسيب ديده و معيوب گشته، مع ذلک کاملا از رفت و آمد کشتيهاي بخاري جلوگيري مينمايند.
بين موصل و رود زاب الکبير که در سمت جنوب به فاصله چهل ميل در دجله ميريزد، يک قطعه زمين مثلث حاصل خيزي است که رودخانهها و تپههاي شمالي، حد بنديش مينمايند در چنين فضا و محوطهاي بود که کاخ عظمت آشوريان شالود ريزي گرديد. بخش جنوبي اين زمين را بيابان لم يزرعي فرا گرفته که از بالاي محل اتصال رود زابالکبير به تکريت همان محلي که تا کنون ميتوان به آثار فعاليتهاي عصر باستان در
[ صفحه 137]
آبياري اراضي پي برد امتداد مييابد. در اين ناحيه، تنها شهر مهمي که وجود دارد قلعهي شرقاط که در محل آشور باستان همان سرزميني که مدتها پايتخت امپراتوري آشوريان بود برپا ميباشد. پايتخت بودن اين محل برهان روشني است بر اين که در اعصار باستان شهرها و دهات اطراف آن به مراتب از امروز معمورتر و اراضياش پر زراعت بوده است. در سالهاي اخير تا وقتي که اتصال راهآهن به «بيجي» که نقطهي نهايي بصره ميباشد، تکميل نيافته بود قلعه شرقاط به واسطه آن که منتهي اليه خط آهن شمالي بغداد بود، شهرت بسزايي داشت.
سي ميل پايينتر از شرقاط يک فرع ديگر که عبارت است از زاب الصغير به دجله فرو ميريزد ولکن لم يزرعي مسير دجله پايان نمييابد تا آنکه تکريت به مسافت 70 ميل فرا ميرسد. تکريت شهري است که به طرز تازه بنا گشته است. در دوره امپراتوري باستان ايران در همين محل شهر معموري برپا بوده است. بارش اين ناحيه به اندازهاي کم است که در عرض سال به شکلي وافي به رويانيدن يک فصل ميباشد. مع ذلک ساکنان باستانياش با کندن جدولها و سوار کردن آب بر اراضي، اين حقيقت را ثابت کردند که به وسيلهي آبياري ميتوان زمين عراق را يکي از حاصلخيزترين اراضي جهان قرار داد.
اگر از اين نقطه دنباله رود را گرفته و مسافت 60 ميل بپيماييم به شهر سامره ميرسيم. سامره در اعصار پيشين، يعني قبل از آن که دجله و فرات و جلگههاي عراق جنوبي را تشکيل دهند در صدا رس امواج خليج فارس بود. پس از آن که اراضي آن سخت و خشک گرديد، مردان باستان رنجها بردند تا آن زمين پرمايه و رسوبي را آباد ساختند. آنان بودند که از سامره تا کوت الاماره که مسافتش دويست ميل است جدول کنده و مجراي دجله را مستقيم نمودند و در عين حال رود ادهم و باله را نيز که در اين ناحيه دو فرع عمده دجله و فرات ميباشند تبديل به کانال کردند.
طبيعت حقيقتا ساختن جدولهاي آب رساني را سهل و آسان نموده است چون که دجله به سمت جنوب پيچ و خم زيادي خورده و نزديکتر به رود فرات ميگردد، چنان که از نقطهاي که بغداد کنوني برپاست تا فرات فقط 36 ميل بوده و نظر به اين که مجراي
[ صفحه 138]
فرات قدري مرتفعتر از مجراي دجله ميباشد براي رساندن آب به زمينهايي که اين دو رود را از يکديگر منفصل داشته است جدولهاي زيادتري از فرات جدا ساختهاند.
اينجاست که عظمت و شوکت دورههاي باستان عصر کنوني نظر ما را به خود جلب ميکند. زيرا بغداد که قبلا پايتخت خلفاي عباسيان بود امروزه پايتخت مجلل عراق است و لولهکشي به طرز امروزياش خيابانهاي سنگ فرش، چراغهاي برقش و پارکهاي ملي نشاط بخشش آن را يکي از تازهترين شهرهاي خاورميانه قرار داده است.
در سمت جنوب بغداد به مسافت کمي محل مدائن و سلوکياي باستان است و ما را از آبادي و عمراني که حتي در روزگار باستان دجله براي ساکنان آن ديار موجب بوده يادآوري مينمايد.
شهر مهم ديگري که در کنار دجله برپاست، کوت العماره ميباشد. موقعيت دجله در پايين اين شهر طوري بوده که به آساني مجراي خود را تغيير ميداده است.
و لذا، مانع تأسيس و ترقي مراکز با نفوس گشته است. مع الوصف، يک سلسله شهرهاي امروزي که آخرين آنها قرنه ميباشد، در اين ناحيه بنا شده است زير قرنه دجله و فرات به يکديگر و بي واسطه و شط العرب را که در کرانهي آن بصره برپاست تشکيل ميدهند.
پيمودن 1100 ميل مسافت مسافرتي است بس شگفتآور. آري، دجله از وسط کشتزارهاي حاصلخيز بيابانهاي قفر و لم يزرع و از آغوش يکي از بزرگترين شهرهاي خاورميانه عبور کرده و بالأخره در منطقهاي که گويا جهان نوين است در باتلاقها فرو ميريزد ساکنان اين منطقه در کلبهي بوريايي زندگي مينمايند و به وسيلهي کرجيها کشاورزي خود را انجام ميدهند.
شايد اين امر به نظر مستغرب و شگرف جلوه نمايد که با وصف آن که دجله در طول سه هزار سال مجراي مهم تمدن بوده، مع ذلک تسهيلات قايق راني را به طوري که بايست فراهم نساخته است، چنان که وسيلهي متداول باربري از موصل تا بغداد يک نوع کلکهايي بود که به سمت مصب رود شناور گشته و مسافت 275 ميل بين اين دو شهر را در ظرف سه يا چهار روز طي ميکردند به واسطه کثرت واردات و صادرات باراندازهاي کرانه بغداد هميشه منظره فعاليتهاي بسي هنگفت بوده است. امروزه يک گونه
[ صفحه 139]
قايقهاي مخصوصي که سفينه ناميده ميشود، کالاهاي بازرگاني را از پايتخت به ساير بخشهاي عراق حمل مينمايند. اين قايقها بسياري از فرآوردههاي تمدن کنوني و اخبار دنياي خارج را به دهات دور دست آن کشور ميرسانند. رود پهناور دجله خدمت سودمند و با برکت خود را نسبت به عراق جديد انجام ميدهد هم چنان که نسبت به آشور باستان انجام داد.
|