مسعودي متوفاي 345 ق در تنبيه الأشراف در ذيل بحار و انهار مينويسد:
از مشهورترين انهار جهان فرات است که از اقليم ششم از ناحيه قاليقلا و کانت از سرحد ارمنستان سرچشمه گرفته و از زير کوههاي آن سامان بلاد روم و مليطه و سمياط و بالي و رقه و رحبه و رهب و غيره را قطع کرده، ميگذرد و نهر عيسي که در مدينةالسلام است، و نهر دفيل و صرت و نهر صرصر و ساير نهرهاي کوچک از آن منشعب شده تا مصب دجله ميرسد. آنگاه فرات منقسم به دو سمت و دو جهت شده، قسمتي متوجه مغرب و به نهر علقمه ناميده ميشود که از کوفه مرور مينمايد و قسمتي ديگر سودا که از شهر سودا مرور ميکند و به طرف نيل و طفوف و بيشتر اعمال سواد از آن سيراب ميشوند و باز همهي اين آبها منتهي ميشود و در بصره (بطيحتةالبصرة) که به فارسي بهمن شير گويند و آن را دجلة المفتح و الابله و عبادان مينامند و مسافت ابتدا تا انتهاي آن نهر بين 500 تا 600 فرسخ ميباشد.
و نهر دجله که مسافت آن قريب 400 فرسخ ميشود از اقليم پنجم از محلي که معروف به حصن ذي القرنين است سرچشمه ميگيرد تا از شهرهاي مهمي مانند موصل و قبر شاپور و بسياري از شهرهاي مهم زمان ساسانيان عبور کرده به درياي بطيحه البصره ميريزد.
[ صفحه 133]
فريد و جدي در دائرةالمعارف (ج 7، ص 145) مينويسد: از مشهورترين نهرهاي آسياست که از جبال ارمنيه سرچشمه گرفته از بعد 2200 الي 2750 متر و متصل به نهر دجله ميشود و طول آن 2860 کيلومتر ميباشد تا مصب شهر عبادان به خليج فارس بريزد.
نهر فرات تا سال 1205 هجري 1790 ميلادي از شمال کربلا به جنوب جاري بوده و از کنار حله ميگذشته و اخيرا سدي بستهاند که به سده معروف است و موضعي است که خط آهن کربلا از کاظمين جدا ميشود و اين سد آب را براي حله مسلط مينمايد. به اين وسيله حله شهر آبادي گشته و اين خدمت را آصف الدوله مهرجان هندي نموده، از اين رو به سدي هندي معروف است.
او ميل داشت آب را ببرد و جدولي حفر کرد که آب حله به نجف ببرد و مبلغي مهم در مقابل خرج کرد که اين صدقه را جاري بنمايد. در سال 1208، ولي متأسفانه از دستبرد حوادث و عوامل طبيعت اين جدول پر شده و از بين رفته است و آثار آن که درخت و اشجار باشد باقي است. پس از او دولت ترکيه بر اين شد حله را به وسيله مهندسان عالي رتبه تکميل و محکم نموده و در سال 1913 م طول اين سد 250 متر و عرض آن 4 متر و 36 دهنه دارد که عرض هر يک 5 متر ميباشد و اين عبارت را در سنگ مناره نقل کردهاند:
نهر علقمه
نهر علقمه قسمتي از نهر فرات است که در موضوع آن بحث بسيار شده، برخي نهر علقمه را نسبت به علقمي دانسته و چنانچه همه تواريخ و فريد و جدي در دائرة المعارف (صفحه 581) مينويسد: محمد بن علي ابوطالب وزير موالدين بن علقمي بغدادي وزير مستعصم آخرين خليفه عباسي است و تا سال 657 بوده. بنابراين، قبل از اين وزير به نهر علقمي معروف بوده است.
ياقوت در معجم البلدان در ذيل لغت علقمه مينويسد: هر چيز را علقمه گويند
[ صفحه 134]
کوهي است بدين نام که علقمه نامند و شهري است در ساحل جزيره صقيله. [1] .
مسعودي که خود در 345 فوت کرده از نهر علقمه بحث نموده و او را قبل از اسم بدين اسم ناميده و شناخته. بنابراين، علقمي با اين علقمي وزير حفر کننده نهر علقمه نبودهاند و انتساب نهر علقمه بدانها غلو محض است. فقط بين اين تواريخ ميتوان گفت که روزي نهر علقمه پر شده بود و جد وزير محمدالدين ابوطالب محمد بن العلقمي نهر را تنقيه نموده، از اين جهت به علقمي معروف گشته است.
باري، نهر علقمه از قسمت منشعبهي نهر فرات در کنار مزار و قبر مقدس حضرت اباالفضل العباس عليهالسلام بوده و پس از آن که بنا و ساختمان شد و اين نهر را گرداندهاند، ولي آثار آن هم اکنون باقي است که آقاي سيد حسين کليددار آستان مقدسش به نگارنده نشان داد. و هم چنان که در اخبار است حضرت عباس عليهالسلام در کنار نهر علقمه شهيد شد و اکنون نهر و قبر مقدسش بيش از پنجاه متر نميباشد که از زير يعني سرداب مطهر آب نهر علقمه کاملا آشکار است و بسيار آب گوارا و شيريني دارد و به وسيله دلو و طناب به عمق سه متر از آب ميتوان استفاده نمود.
ابنعلقمي شنيد که چون حضرت صادق عليهالسلام جد خود را زيارت فرموده و خطاب به نهر علقمه کرده فرمود: تو جدم امام حسين عليهالسلام را از آب منع کردي در روز عاشورا و هنوز جاري هستي. از اين تاريخ ابنعلقمي موالدين ابيطالب محمد بن احمد العلقمي مکنا به شرف الدين ابوالقاسم که مردي شاعر، فاضل و عالم جليل القدر و اديب بوده و پدرش وزير مستعصم و از شيعيان بوده و به دست هلاکو در سال 656 فوت کرد و ضمنا او از پدر خزينه گرانبهايي به دست آورده که قريب ده هزار جلد کتاب نفيس در آن بود و از آن جمله کتاب الصنعاني العباب که در لغت عرب کتاب بسيار مهمي بوده و عزالدين عبدالحميد بن ابيالحديد شارح نهجالبلاغه آن را در بيست جلد نوشته و جايزهي مهمي گرفته.
[ صفحه 135]
باري، علقمي از آن تاريخ سعي کرد که سر نهر علقمه را خراب کند و از اين عمل کوفه از بي آبي رو به خرابي نهاد و از اين سبب به نهر علقمي مشهور گشته. [2] .
در ميان قاصداني که پيغمبر «صلي الله عليه و آله و سلم» به قريش ميفرستاد و قريش به ملاقات رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ميفرستادند براي اجازه زيارت مسجدالحرام، حنيس بن علقمه ديده ميشود که مردي محترم بوده به نزد پيغمبر فرستادند که پيغمبر را از زيارت کعبه منصرف کند. ولي او پس از ملاقات پيغمبر به مکه رفت و مردم قريش را بر صلح و رضايت آورد که پيغمبر به زيارت ميآيد و منظوري ندارد.
باري، نام علقمه قبل از وزير علقمي بوده و هنوز ريشهي آن به دست نيامده است.
|