از مدتها قبل، يعني اوايل دههي محرم الحرام، بيشتر افرادي که نذر دارند و از سالها پيش نذر کردهاند شروع به آرايش علمهايشان ميکنند. چوب عمودي بزرگي را آماده ميکنند. و آن را با شالهاي سياه تزيين ميکنند. گاه براي تزيين علم از شالهاي سياه تزئين ميکنند گاه براي تزيين علم از شالهاي سبز يا سفيد هم استفاده ميشود. رسم اين است که در روز عاشورا اين علمها را به روي دست گرفته، و به صورت برافراشته در کنار هيئتهاي عزادار به سوي محل بقعه متبرکه علم يراق يعني (رقصاندن علم) ميکنند. و سپس به همراه هيئتهاي خود باز ميگردند. به علت شلوغي مسير عزاداري و ازدياد علمهاي کوچک و بزرگ که گاهي اندازههاي آنها به 12 متر يا بيشتر ميرسد، بعضي از علمداران صبح زود يعني قبل از شروع عزاداري بر طبق سنت ديرينه علمها رابه طرف بقعه رود بند ميبرند. فلسفه اين عمل معلوم است علم نماد پرچم و علم حضرت عباس عليهالسلام است.
که در سپاه اباعبدالله عليهالسلام در دست داشته است، البته اين رسم رفته رفته تغيير يافته و پرچم يا علم در نزد مردم تغيير شکل داده. و اکنون به شکل چيزي غير از شکل اصلي خودش درآمده است علمي که به شکل امروزي است شکلي اغراقآميز و
[ صفحه 95]
بسيار بزرگتر از اصلي آن يعني پرچم حضرت عباس عليهالسلام است. [1] .
در عمر خويش منتي از کس نبردهام
افتاده دست راست خدايا زپيکرم
بر دامن حسين رسان دست ديگرم
چون دست من لياقت دامان او نداشت
انداختم به راه، که بردارد از کرم
بي دست من زدست حسينم گسسته دست
اي دست حق بگير تو دست برادرم
اي دست راست رو به سلامت که تا ابد
اين خاطره که وديعه سپارم به خاطر
اي دست چپ ز ياري من بر مدار دست
من در هواي آب به شوق تو ميپرم
آبي که آبروي من و اعتبار توست
بر تشنگان اگر نرسد خاک بر سرم
آب فرات نيست به مشک، آبروي اوست
بر پيشگاه آبروي خلق ميبرم
نيني نه آبروي فرات و نه آب اوست
خود آبروي امبنين است مادرم
مردم به حفظ ديده ز هر چيز بگذرند
من بهر آب حاضرم از ديده بگذرم
[ صفحه 96]
اي دست دامن تو و دست نياز من
تا همتت به عرصهي پيکار بنگرم
در عمر خويش منتي از کس نبردهام
اينک به ناز منتت اي دست حاضرم
ترسم تو هم ز دست روي، بيتو مشک را
آخر به دست ناوک دلدوز بسپرم
شعر از «ذهنيزاده»
|