مرحوم مغفور شيخ جليل منصرف (رحمه الله) که از مهاجران دوره‏ي منحوس کمونيستي زمان لنين لعين بوده و در آبادي بزرگ مشهور به شوط از محال ماکو اقامت کرده بود نقل مي‏کرد: 23. در بحران کمونيستي، يکي از رفقا را ديدم که سخت ناراحت بود. از او پرسيدم: چه حالي رخ داده؟ گفت: من کافر خواهم شد. زيرا فلان شخص کمونيست ديشب در قهوه خانه به ساحت مقدس حضرت عباس عليه‏السلام جسارت کرد و ما هم قدرت دفاع نداشتيم. من هم (شيخ مذکور) دست به ريش خود برده و گفتم: چهل روز صبر کن اگر مبتلا نگرديد من هم روحانيت (ملايي) خودم را ترک خواهم کرد و از هم با حالت ناراحتي و عصباني جدا شديم. و سپس آن ظالم را ديدم که سر و صورتش چنان پوشيده که غير از دو چشمش ديده نمي‏شد و قادر به سخن گفتن نبود. ما به همان حالت گذشته و به ايران پناهنده شديم. (و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون). [1] .

[1] سوره‏ي شعراء، آيه‏ي 227.