جناب حجت الاسلام والمسلمين حامي و مروج مکتب اهلبيت عصمت و طهارت عليهمالسلام آقاي حاج شيخ محمدرضا خورشيدي دربارهي شخصي که گستاخي کرده بود کرامتي را به دفتر انتشارات مکتب الحسين عليهالسلام ارسال داشتند:
15. در بابل قابلهي بسيار متديني بود که حدود بيست و پنج سال پيش وفات کرد. بارها اين کرامت و معجزه که نتيجهي گستاخي به حضرت ابوالفضل عليهالسلام است را نقل کرد، يعني براي والدهي ما نقل کرد و من از والدهام بارها شنيدم.
آن مرحومه ميگفت که شوهرم معمولا شراب و عرق ميخورد و براي او عادي بود. در بابل و مازندران هفتم محرم به اسم ابوالفضل عليهالسلام است و در تکايا و خيابانها و امامزادهها، هزاران گاو و گوسفند نذري به اسم ابوالفضل عليهالسلام قرباني ميکنند. در شب هفتم محرم متوجه شدم که شوهرم گوشت نذري ابوالفضل
[ صفحه 606]
عليهالسلام را که کسي به خانهي ما آورده بود ميخواهد همراه شراب بخورد. من خيلي ناراحت شدم، گفتم شب هفتم محرم شراب نخور، گفت: ميخورم.
گفتم: پس گوشت نذري را نخور، يعني همراه شراب نخور. گفت: هم گوشت نذري و هم شراب را با هم ميخورم. هر چه اصرار کردم فايده نداشت و شوهرم احترام اطعام متعلق به نام ابوالفضل عليهالسلام را نگه نداشت.
او هم گوشت نذري ابوالفضل را خورد و هم شراب را زهرمار کرد و سپس براي استراحت به سوي رختخواب کنار اتاق رفت.
ناگهان زلزله آمد، با اين که زلزله خفيفي بود و هيچ صدمه و خسارتي در شهر وارد نشد ولي يکي از شيشههاي بزرگ ترشي که در تاقچه بالا بود مستقيم روي سر شوهرم افتاد و شکست و سر شوهرم شکست و خونين شد. عجيب اين بود که در اثر همين ضربت شوهرم ديگر عقيم شد و با اين که قبل از آن داراي چند فرزند بوديم ولي بعد از اين صحنه ديگر تا آخر عمر هيچ معالجهاي فايده نکرد و او تا آخر عقيم ماند.
خداوند عالم اعتقاد همهي ما را به عظمت حضرت باب الحوائج اباالفضل العباس عليهالسلام بيشترنمايد. آمين
ارادتمند و دستبوس، محمدرضا خورشيدي
|