8. جناب آقاي واحدي نقل کردند: همسايه‏اي داشتيم ارمني (مسيحي)، بچه‏اي داشت که سخت بيمار شده بود. از همه جا نااميد، در خانه ما آمد و گفت: شما مسلمان‏ها در وقت گرفتاري‏ها به کدام آقا متوسل مي‏شويد؟ من گفتم: به حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام. از ما خداحافظي کرد و رفت و در خانه‏اش گريان شده و سپس به حضرت اباالفضل العباس عليه‏السلام متوسل شد مي‏گفت: همان شب بچه‏ام به خواب رفته بود و در خواب ديده بود که شخصي نوراني وارد اتاق شده و با اسم فرزندم را صدا زد و گفت: فلاني، بلند شو که خوب شده‏اي وقتي از خواب بيدار شد، در کمال صحت و سلامتي بود و من براي حضرت اباالفضل العباس عليه‏السلام هر ساله نذري دارم و به آن نذر عمل مي‏کنم.