حضور محترم حجة الاسلام والمسلمين آقاي خلخالي (دامت برکاته) سلام علکيم‏ 6. اين جانب سيد احمد حجازي در سال 1369 شمسي مشکلي برايم پيش آمد که تا سال 73 گرفتار بودم. در منزل يکي از همسايگان منزل پدرم (حاج احمد حجازي) جواني به نام نصرت الله حجازي در حادثه در يکي از شهرهاي استان اصفهان فلج شد. ايشان هر ساله در فصل زمستان روضه خواني داشت. در سال 73 که حقير دو منزل و ماشين را از دست داده بودم و دل شکسته و نااميد بودم در مجلس روضه شرکت کردم. آخرين روز روضه بود که مجلس خيلي با حال بوده و پر معنويت بودم. والده‏ام به حاج احمد گفت: براي فرزندم دعا کنيد. در همان مجلس خدا را به حضرت ابوالفضل عليه‏السلام علمدار شهيد امام حسين عليه‏السلام قسم داد و براي فرزند خودش که فلج بوده و پيش از ده سال فلج بود توسل‏ها داشت و دل شکسته بود تا اين که اواخر سال 73 از برکت مجلس سوگواري و توسل به حضرت ابوالفضل عليه‏السلام مشکلم برطرف شد و فرزند ايشان که فلج بود توانست بر روي صندلي بنشيند و بعد از دو سال زبان باز مي‏کند و کلمه آقا را مي‏گويد. والسلام‏