2. نقل شده است: چند روزي که از ميلاد حضرت عباس عليهالسلام گذشت زينب کبري عليهاالسلام در حالي که عباس عليهالسلام را در آغوش داشت خدمت پدرش اميرالمؤمنين عليهالسلام آمد و عرض کرد:
از آن وقت که اين نوزاد به دنيا آمد قلب خود را وابسته و متعلق به او ميبينم.
اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمود: چون او کفيل (حافظ و نگهبان) تو است.
عرض کرد: کفيل من!
فرمود: بلي، اما تو از او جدا ميشوي و او هم از تو مفارقت ميکند.
عرض کرد: پدر جان، آيا او مرا رها ميکند يا من از او جدا ميشوم؟
فرمود: بلکه تو از او جدا ميشوي اما (نه اين که او زنده باشد) در آن هنگام حضرت عباس عليهالسلام روي زمين گرم و سوزان با دستهاي جدا از بدن و فرق دوتا از عمود آهنين.
در اين لحظه زينب عليهاالسلام با صداي بلند فرياد زد: وا عباساه. [1] .
|