2. کرامت ديگر اين بود که يکي از خويشاوندان نزديک ما خانم معصومه طباخ دچار بيماري سختي شد و کليه‏هايش از کار افتاده بود و با داشتن فرزندي کوچک به زندگي سخت و دردناکش ادامه مي‏داد، بعد از مدتي پزشکان تصميم گرفتند که کليه‏اش را پيوند کنند، اما بعد از پيوند کليه‏ها باز هم مشکلات او حل نشد و هر ماه 2 تا 3 بار هر بار دست کم، 5 الي 10 روز در بيمارستان بستري مي‏شد. بچه کوچک او هم غصه مي‏خورد تا عاقبت آن هم به شدت مريض شد، تا اين که من دست به دامان پرمهر ماه بني‏هاشم عليه‏السلام زدم و توسل ايشان را (يا کاشف الکرب عن وجه الحسين اکشف کربي بحق أخيک الحسين) مي‏خواندم و آن نماز حضرت را (41 شب توسل به ساحت کثير البرکات حضرت عباس عليه‏السلام) مي‏خواندم. يک جفت کتل براي هيئتي به نام قمر بني‏هاشم عليه‏السلام نذر نموده بوديم و نذر کرده بودم که در صورت شفا يافتن ايشان هر دو جلد کتاب چهره‏ي درخشان قمر بني‏هاشم ابوالفضل العباس عليه‏السلام تأليف حاج آقا خلخالي را بخوانم تا با معجزات آقا بيشتر آشنا شوم. بعد از چند شب که توسلات را ادامه مي‏داديم شبي در عالم رؤيا حرم زيبا و منور آقا را ديدم که من گرداگرد حرم مي‏چرخيدم و گريه مي‏کردم و شفاي بيمارم را مي‏خواستم. بعد از اين مکاشفه از برکت پرچمدار حضرت امام حسين عليه‏السلام آن باب الحوائج آزمايش‏هاي بعدي او نتيجه خوبي را نشان داد و به دست ملکوتي آقا قمر بني‏هاشم عليه‏السلام شفا داده شد.