خانم منصوره سادات بروجردي، سه کرامت به دفتر انتشارات مکتب الحسين عليه‏السلام فرستاده‏اند، ذيلا مي‏خوانيد: 1. اين جانب منصوره سادات بروجردي کاظميني [1] در حدود سال 76 و 1375 شمسي به بيماري سختي دچار شدم و روز به روز حالم بدتر مي‏شد. اين بيماري به شدت مرا ناتوان کرده بود، به پزشکان زيادي مراجعه کردم، نوار آنسفالوگرافي از من گرفته شد و داروهاي زيادي تجويز شد، ولي داروهايشان نتيجه‏بخش نبود و از من قطع اميد کرده بودند، در حالي که خود و افراد خانواده‏ام دست به دامن ائمه‏اطهار، آل الله بوديم. بيش از همه پدر و مادرم ناراحت بودند و من همچنان با اين بيماري دست و پنجه نرم مي‏کردم. خودم متوسل به امام حسين و حضرت اباالفضل عليهماالسلام شده بودم، تا اين که شبي که بر روي تخت دراز کشيده بودم و کاملا هشيار بودم و همه چيز را به چشم مي‏ديدم، آقايي نوراني و فوق‏العاده زيبا و رشيد اندام را بالاي سرم مشاهده کردم که دست در بدن نداشتند و به جاي آن دو رشته نور سبز رنگ زيبا تا بالاي سرم کشيده شده بود. نور سبز رنگ روي صورت من افتاده بود، گويي صورتم را نوازش مي‏کرد در آن حال هاتفي به من گفت: ايشان آقا حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام هستند و من با التماس از ايشان شفايم را درخواست مي‏کردم. بعد از اين منظره زيبا ديگر چيزي متوجه نشدم. فرداي آن روز وقتي اين موضوع را به پدرم گفتم، ايشان فرمود: تو به نظر آقا حضرت ابوالفضل عليه‏السلام عمويت شفا گرفته‏اي. من بعد از اين مکاشفه خيلي اميدوار گرديدم و رفته رفته حالم رو به بهبودي رفت تا اين که سلامتي‏ام را از صدقه سر آقا حضرت ابوالفضل عليه‏السلام به دست آوردم و اين چنين بود که علاقه‏ام نسبت به آقا قمر بني‏هاشم صد برابر شد و همواره ياد ايشان در درونم زبانه مي‏کشد و با ياد ايشان زندگي مي‏کنم. [ صفحه 411]

[1] منصوره سادات بروجردي، فرزند عالم متقي، حامي و مروج مکتب اهل‏بيت عصمت و طهارت عليهم‏السلام آيت الله العظمي حاج سيد محمدعلي بروجردي کاظميني مي‏باشد.