3. در پي درخواست اينجانب از صديق گرانقدر آقاي مهدي خراساني ساکن بم. ايشان جريان شفاي فرزند دوست‏شان را که در سال 1380 شمسي اتفاق افتاده است بدين شرح برايم فاکس نمودند: ساعت 30 / 7 صبح بود، فرزندم از خواب بيدار شد اما نه مانند هميشه بلکه با صداي ضجه و ناله‏هاي بلند در ابتدا مادرش با اين تصور که پسرم گرسنه است قصد شير دادن به او را مي‏کند که او هم امتناع مي‏نمايد. و مرتب به خود مي‏پيچد. شربت نفخ معده هم برايش کار ساز نمي‏شود. بعد از تماس با من بلافاصله فرزندم را نزد خانم دکتر شيزي (متخصص کودکان در شهر بم) برديم. با معاينه کودک تشخيص انسداد روده‏ها داده شد و براي اطمينان از ناحيه شکم دستور سونوگرافي و راديولوژي داده شد. با ديدن عکس‏ها و سونوهاي دکتر اسماعيلي (راديولوژيست) تشخيص متخصص اطفال را تأييد و حتي پيشنهاد مشاوره با يک پزشک جراح را داد. تقريبا ساعت 3 بعدازظهر بود که نزد دکتر آهنگران (متخصص جراحي) رفتيم. [ صفحه 405] ايشان هم با ديدن عکس‏ها و سونو دستور مجدد راديولوژي داد، اما اين دفعه با ماده‏ي باريم را دادند (که غير از تشخيص به باز شدن روده‏ها کمک مي‏کند). ساعت 30 / 4 دقيقه عصر بود که آقاي دکتر اسماعيلي عمل تزريق را پنج مرتبه انجام دادند. که نتيجه‏ي هر پنج بار منفي بود. با مشاوره‏اي که پزشکان با هم انجام دادند دستور عمل جراحي را دادند اما هيچ چيز را تضمين نکردند و با نااميدي گفتند: مي‏توانيد کودک را به کرمان منتقل کنيد. من پيشنهاد کردم او را شيراز ببرم که آنها حتي به کرمان رسيدن او را تضمين ننمودند. با شنيدن نظر اخير دکترها تمامي وجودم را سستي و لرزه فرا گرفت. ساعت 7 شب بود، به اتفاق همسر و بقيه اعضاي خانواده به سمت کرمان با اتومبيل حرکت کرديم. تمام مسير راه بارندگي شديد بود و ترافيک، بر خلاف انتظارمان که اميد داشتيم مسير را در زمان کوتاهتري بپيماييم طولاني‏تر شد. اما کسي که کشتي خود را غرق شده مي‏بيند چه دارد جز التجا و چه پناهگاهي بهتر از خاندان پاک نبوت. در حالي که اميد ما رو به نااميدي گرائيده بود با قلبي شکسته، متوسل به ائمه اطهار به خصوص حضرت ابي‏الفضل عليه‏السلام شديم و در دل راز و نياز و تمنايي داشتم و فرزندم را از او خواستم و بي‏اختيار اشک‏هايمان سرازير شد. زمان حرکت با بيمارستان کرمان هماهنگ شده بود و اتاق عمل را آماده کردند، فرزندم در تمام مسير از شدت درد به خود مي‏پيچيد و امان ما را بريده بود. هنگامي که به کرمان رسيديم، در بيمارستان کودک در معرض معاينات قبل از عمل قرار داديم. زماني که آقاي دکتر مدرسي نژاد (کشيک شب) به بالين فرزندم آمد سريعا شروع به معاينه نمود تا فوت وقت انجام نشود و عمل به تأخير نيفتد. ابتدا نتايج عکس‏ها و سونوگرافي را ديدند ولي در کمال تعجب وقتي کودک را معاينه کردند اظهار داشتند اين شخص بيمار نيست و سراغ بيمار را مي‏گرفتند. گفتيم: همان است، باورشان نمي‏آمد. چهره‏ي فرزندم لحظه به لحظه روشن‏تر مي‏گشت و خنده بر لبانش نقش بست! آري کسي که هيچ اميدي براي زنده بودنش نبود. دکتر همان لحظه ما را مرخص کرد و با اطمينان کامل اعلام داشت که هيچ اثر [ صفحه 406] بيماري در وجودش نيست. بيمارستان را ترک کرديم و صبح روز بعد مجددا براي معاينه آمديم، اما خوشبختانه نتيجه کاملا رضايتبخش بود. آري، فرزندم سالم دوباره به لطف خدا و شفاعت ائمه‏ي اطهار به خصوص حضرت ابوالفضل عليه‏السلام به جمع ما برگشت. بم - دکتر منصور اخترشناس‏