اين جانب محمد حسين هدايت اهل اهواز، بعد از 51 سال تجرد قصد ازدواج نموده و هر جا که مي‏رفتم موفق نمي‏شدم. تا اين که در ايام پربرکت و فرخنده ميلاد حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام به زيارت کريمه‏ي اهل‏بيت حضرت فاطمه‏ي معصومه عليهاالسلام مشرف شدم. مراد دل خويش را با آن حضرت در ميان گذاشتم اواخر ماه رجب که به اهواز بازگشتم به باب الحوائج حضرت ابوالفضل العباس قمر بني‏هاشم عليه‏السلام متوسل شدم و نذر کردم که اگر در ماه شعبان همسري خوب و شايسته نصيبم شد براي خدا سفره‏اي به نام آقا اباالفضل العباس قمر بني‏هاشم عليه‏السلام مي‏گسترانم و دوستان و نزديکان را به نام آن حضرت اطعام مي‏کنم روز ميلاد آن بزرگوار که در چهارم ماه شعبان واقع است، يکي از دوستانم به نام آقاي حاج غلام علي سخاوت به منزل من آمد و گفت: بيا با هم به دزفول برويم گفتم: براي چه؟ گفت: موردي جهت ازدواج پيدا کرده‏ام که ان‏شاءالله اميدوارم به برکت امروز که ميلاد آقا اباالفضل العباس عليه‏السلام است، درست شود. من هم موافقت کرده و به همراه ايشان به دزفول رفتيم. در آن جا يکي از دوستانم به نام حجة الاسلام سيد اسماعيل علوي از ائمه‏ي جماعات شهرستان دزفول رفتيم و ايشان گفت: دختري متدين از خانواده‏اي اصيل و مذهبي براي شما در نظر گرفته‏ام، اگر موافقي به منزل آنها برويم تا شما را به آنها معرفي کنيم با هم به منزل دختر رفتيم و آنها پس از احوال پرسي گفتند که دختر ازدواج با شما موافقت کرده است. به اين ترتيب، در روز جمعه آخر شعبان سال 1421 هجري قمري مطابق با چهارم آذرماه 1379 شمسي مراسم عقد انجام شد و اتفاقا همان روزي که به دنبال مقدمات عقد بودم به در منزل عروس خانم رفتم تا برگ آزمايش را به ايشان بدهم. گفت امروز سفره‏ي اباالفضل العباس قمر بني‏هاشم عليه‏السلام داريم، تشريف بياوريد، و در اين مراسم پرفيض شرکت کنيد، اين جانب وارد منزل آنها شدم و از سفره‏ي اباالفضل العباس عليه‏السلام استفاده کردم، و اين ماجرا را جزو کرامت حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام دانستم و اين پيوند فرخنده را مديون آن بزرگوار مي‏دانم. [ صفحه 393]