2. شبي ميخواستم به مجلس روضه بروم از چهار راه اتابک خيابان خاوران تا يک ربع ديگر ميرسيدم به حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام متوسل شدم رسم بر اين بود که صد صلوات بفرستم آن که مرا با ماشين برد با يک سواري مدل 25 ساله مرا
[ صفحه 384]
به مقصد رسانيد خواستم کرايه بدهم کرايه نگرفت گفت: ما طرفداران خود را ميشناسيم، گفت:
شما به حضرت ابوالفضل عليهالسلام متوسل نشديد؟ عرض کردم: چرا ماشين دور زد برگشتم نگاه کردم، نه ماشين ديدم و نه راننده هر دو از جلو چشمم غايب شدند.
|