جناب حجت الاسلام و المسلمين واعظ محترم، مروج و حامي مکتب اهلبيت عصمت و طهارت عليهمالسلام، آقاي شيخ احمد نورائي يگانه، طي مکتوبي دو کرامت به دفتر انتشارات مکتب الحسين عليهالسلام ارسال داشتهاند:
يا کاشف الکرب عن وجه الحسين عليهالسلام
اکشف کربنا بحق أخيک الحسين عليهالسلام
[ صفحه 346]
پس از عرض سلام به محضر دانشمند معظم مؤلف کتاب شريف و ارزنده چهرهي درخشان قمر بنيهاشم ابوالفضل العباس عليهالسلام.
1. شبي به منزل آمدم، ديدم اوضاع دگرگون است؛ به اين معنا که حال و هواي هميشگي حاکم نيست، اهل خانه همه ناراحت بودند، پرسيدم: چه خبر است؟ گفتند: در اتاق پذيرايي که فرشهايش را جمع کرده بوديم، بچه مشغول بازي بود که يک مرتبه از بالاي تاقچه با سر روي موزائيک به زمين خورده و مدتي است که چشم باز نميکند.
من سراغ بچه رفتم و او را حرکت دادم، صدا زدم، او را بلند کردم نتوانستم او را به هوش بياورم، پلک چشمان بچه را باز کردم، بسته شد، ديدم چارهاي جز رساندن او به بيمارستان نيست، لذا گفتم: آماده شويد بچه را به بيمارستان برسانيم با خود گفتم: اگر ماشين همسايه آماده باشد زودتر اين کار انجام ميشود. از منزل بيرون آمدم به طرف منزل همسايه، اما بين راه متوسل به حضرت اباالفضل العباس عليهالسلام شده و گوسفندي براي آن حضرت نذر کردم، همين که آمدم انگشت روي دکمهي زنگ همسايه بگذارم ديدم بچهها از خانه بيرون دويدند و گفتند: بابا، بچه از جا بلند شده و حالش خوب است.
زنگ همسايه را نزده برگشتم، ديدم بحمدالله به برکت نام قمر بنيهاشم عليهالسلام و توسل به نام آن باب الحوائج الي الله بچهاي که به علت ضربهي مغزي به هوش نميآمد خود برخاسته و چنان به حالت عادي برگشته است که هيچ نيازي به معالجه ندارد. از خداوند متعال معرفت بيش از پيش نسبت به آن امامزادهي عظيمالشأن براي همه دوستان اهلبيت عصمت عليهمالسلام خواهانم.
|