مرحوم شيخ محمد مهدي حائري مازندراني مينويسد:
از يکي از اساتيد شنيدم که مردي خير و شايسته کار از ساکنان کربلا داراي فرزندي صالح بود، آن فرزند بيمار شد. پس او را به حرم مطهر حضرت ابوالفضل عليهالسلام آورد و حضرت را براي شفاي فرزندش نزد خداوند وسيله قرار داد و به آن بزرگوار متوسل شد.
صبح که شد يکي از دوستانش نزد وي آمد و گفت: ديشب خوابي ديدهام که ميخواهم برايت نقل کنم: در خواب ديدم که گويا حضرت عباس عليهالسلام شفاي پسر تو را از خدا خواست، ملکي از جانب رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم نزد حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام آمد و به او عرض کرد: رسول خدا ميفرمايد: دربارهي شفاي اين جوان وساطت نکن؛ زيرا که عمر وي به پايان رسيده و روزگار او تمام شده است.
حضرت عباس عليهالسلام فرمود: از طرف من به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم سلام برسان و بگو براي شفاي او من تو را نزد خدا شفيع قرار ميدهم و از خدا ميخواهم که وي را شفاعت فرمايد.
آن فرشته برگشت و همان پيام از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم براي حضرت عباس عليهالسلام آورد تا سه مرتبه و حضرت همان پاسخ را داد.
در مرتبهي چهارم که آن فرشته پيام پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم را رساند، قمر
[ صفحه 319]
بنيهاشم عليهالسلام با حالت دگرگون بلند شد عرض کرد:اي رسول خدا، مگر اين گونه نيست که خداوند مرا باب الحوائج ناميد و مردم اين را ميدانند و به من متوسل ميشوند و شفا ميخواهند اگر من باب الحوائج نيستم (و بناست اين جوان شفا نيابد) پس اين نام از من برداشته شود.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم تبسمي کرد و فرمود: برگرد خدا چشم تو را روشن کرد و تو باب الحوائجي، براي هر که ميخواهي شفاعت کن، و خداوند اين جوان بيمار را به برکت تو شفا داد. [1] .
اين قيد ظاهرا احترازي نيست، زيرا تمام کارهاي خداوند بنابر حکمت و مصلحتي است که عقل بشر آن را به طور کامل در نمييابد، حتي موجوداتي خبيث مانند اولي و دومي وجودشان داراي حکمتي است مانند امتحان مردم.
آري، خلقت ضعيفترين و پستترين موجودات داراي حکمت است، ولي براي ما پنهان است. اما براي خاندان وحي و عصمت واضح است. به اين جريان توجه فرماييد:
روزي منصور در خدمت امام جعفر صادق عليهالسلام نشسته بود، مگسي روي منصور نشست. منصور او را دور کرد باز برگشت تا دفعه سوم منصور به حضرت عرض کرد: خداوند مگس را براي چه آفريده؟ حضرت فرمود: تا ستمگران را به وسيلهي آن ذليل کند. [2] .
|