جناب آقاي شيخ محمد باقر مروي از طلاب حوزه علميه مشهد مقدس در اوائل خرداد ماه سال 1379 شمسي بود در بغداد حرم امامين جوادين عليهم‏السلام اين کرامت را نقل کردند و نوشته‏اي به اين جانب دادند که در جلد سوم چاپ شود اينک ملاحظه مي‏فرماييد: يکي از نوکران و مداحان اهل‏بيت عليهم‏السلام از مشهد علي بن موسي الرضا عليه‏السلام به قصد زيارت ابا عبدالله الحسين عليه‏السلام مشرف مي‏شود. وقتي به حرم مطهر امام حسين عليه‏السلام و اباالفضل العباس عليه‏السلام مي‏رود يادش مي‏آيد هر کس وارد حرم ابوالفضل العباس عليه‏السلام بشود اگر سه حاجت بخواهد ايشان کسي را نااميد بر نمي‏گرداند. دست به دعا برمي‏دارد: آقا ابوالفضل العباس عليه‏السلام، من يک پسر پنج ساله‏ي معلول دارم يک تکه گوشت در خانه افتاده، و قدرت حرف زدن ندارد، از تو مي‏خواهم که حداقل اين بچه بتواند راه برود و حرکت کند و خودش غذا بخورد. ديگر نخواستم که اين بچه صحبت کند. زيارت اباالفضل عليه‏السلام و امام حسين عليه‏السلام و موسي بن جعفر عليه‏السلام و جواد الائمه عليه‏السلام را انجام دادم، به مشهد آمدم و وارد منزل شدم. مردم به ديدنم آمدند، بعد از يک روز مادرش به من گفت: حاجي رضازاده بيا که بچه مي‏تواند راه برود و حرکت کند، ابوالفضل عليه‏السلام به ما عنايت کرده و شفا داده، پدرش پشيمان مي‏شود چرا من نخواستم که حرف هم بزند. ناقل: محمدباقر مروي بهادران امام جماعت مسجد جوادالائمه عليه‏السلام امام رضا عليه‏السلام. بيستم صفر مشهد که يک شب مانده به اربعين ابا عبدالله عليه‏السلام در حرم مطهر باب الحوائج و جواد الائمه عليهماالسلام نوشته شد. شيخ محمدباقر مروي‏