در گذشته، هنگامي که از باب قبله ميگذشتيد، به صحني کوچک و مربع شکل وارد ميشديد که در شرق آن يک حجره و يک سقاخانه قرار داشت و بر ديوارهاي آن اشعاري به زبان فارسي و حديثي نبوي و در پايان اين نوشته، تاريخ 1304 هـ. ق به چشم ميخورد. سپس هنگامي که ميخواستيد به صحن بزرگ برويد، از سالني مربع شکل ميگذشتيد که در غرب آن مقبرهي مرحوم حاج محمد صادق يکي از متوليان نوسازي حرم و در شرق آن نيز مقبرهي راجه محمد جعفر هندي قرار ميگرفت. هنگام احداث خياباني که صحن شريف را در برميگيرد، نصف صحن قبله از قسمت غير مسقف تا اول سالن پيشگفته از ميان رفت و باقي ماندهي اين صحن نيز بعدها در گنجينهي حرم ادغام شد. اين محل زماني مسجد و رواق بود و بعدها در سال 1383 هـ.ق (1963 م) کتابخانهي ابوالفضل العباس نام گرفت.
مگر در پارهاي موارد، اصولا همهي کساني که به نوسازي حرم مطهر امام حسين عليهالسلام پرداختند، حرم حضرت عباس عليهالسلام را نيز نوسازي کردند. سيد عبدالحسين کليددار ميگويد:
تاريخ بناي صحن و حرم حضرت عباس عليهالسلام با تاريخ بناي حرم امام حسين عليهالسلام در روزگاران مختلف همپاي و همراه است و بيشتر کساني که افتخار نوسازي و تزيين در حرم امام حسين عليهالسلام به دست آوردهاند، به اقداماتي همانند، حرم حضرت عباس عليهالسلام نيز توفيق يافتهاند.
به هر روي، مساحت صحن جامع حرم حضرت ابوالفضل عليهالسلام 9300 متر مربع و مساحت بناي حرم؛ اعم از رواقها و گنبد خانه و ايوان 4370 متر مربع است.
ايوانهاي صحن بزرگ: صحن بزرگ داراي چهار ايوان وسيع است. سقف
[ صفحه 263]
ايوانها داراي مقرنس کاري و طاق و قوسهاي هندسي زيباست و در هر کدام نيز حجرهاي وجود دارد که براي مباحثه يا تدريس علوم ديني از آن استفاده ميشده است.
اين ايوانها عبارتند از:
1. ايوان بالا سر؛ اين ايوان در غرب صحن قرار دارد و بر بالاي آن اين کتيبه به چشم ميخورد: قال الله تعالي: «بسم الله الرحمن الرحيم، اذا جاء نصرالله و الفتح و رأيت الناس يدخلون في دين الله أفواجا فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا»
خداوند فرموده است: بسم الله الرحمن الرحيم، چون ياري خداوند و گشايش بيايد و مردمان را بيني که گروه گروه به آيين خدا درآيند خداي خود را ستايش و تسبيح گوي و از او آمرزش بخواه که او توبه پذير است (سورهي نصر) سال 1304 هـ.ق.
«در وسط اين ايوان هم کتيبهاي است که اشعاري به زبان فارسي بر آن نوشته است.
گفتني است در اين ايوان درويشها در دههي محرم مجلس عزاداري برپا ميداشتند و ايوان را سياهپوش ميکردند و از ديوارهاي آن شمشيرها و کشکولهاي گوناگوني ميآويختند. اين گروه را درويشهاي حرم حضرت عباس عليهالسلام ميناميدند، در برابر درويشهاي ديگري که در حرم امام حسين عليهالسلام بودند.
2. ايوان شرقي؛ اين ايوان در ضلع شرقي صحن قرار دارد و باب الرضا (باب العلقمي) در زير همين ايوان است. در بالاي ايوان کتيبهاي است که سورهي حمد و تاريخ 1304 هـ.ق بر آن نوشته است. اين کتيبه در ماه رمضان 1304 هـ. ق نوشته شده و يکي از کاشيکاران به نام حاج محمد نادر توکلي در همان سال اين ايوان را تجديد بنا کرده است.
3. ايوان شمالي؛ در قسمت بالاي اين ايوان کتيبهاي است که تاريخ 1304 هـ. بر آن نقشه بسته است.
4. ايوان قبله: اين ايوان در مدخل باب القبله است و بر آن کتيبهاي به تاريخ
[ صفحه 264]
1304 هـ.ق و اثر محمد حسين يزدي به چشم ميخورد بر بالاي اين ايوان نيز ساعت زنگدار بزرگي نصب شده است.
اين بارگاه شاه جهان حقيقت است
اين جا حريم پاک علمدار کربلاست
اين آستان قدس شهيد ره خداست
اين جا حريم حضرت باب الحوائج است
دولت در اين مقام و گشايش در اين سراست
اين جا بود مقام شهيدي که تا ابد
خاکش حيات بخش و هوايش عبير زاست
اين بارگاه شاه جهان حقيقت است
اين جايگاه جلوهي انوار کبرياست
اين خاک مشک بيز که دارالشفا بود
هر ذرهاش به چشم ملايک چو توتياست
اين جاست جايگاه شهيدي که تا به حشر
دين خدا و پرچم اسلام از او بپاست
اين جاست جايگاه اميري که در کرم
کان سخا و ابر عطا و يم وفاست
اين جاست جايگاه علمدار لشکري
کز بهر حق عليه ستمگر به پاي خاست
دريا دلي غنوده در اين جا که همچو نوح
در بحر دين به کشتي توحيد ناخداست
سقاي اهلبيت، حسين علي بود
اين تشنه لب که خاک درش چشمهي بقاست
[ صفحه 265]
گردد مس وجود تو چون زر در اين مقام
اين بارگاه خشت وجودش زکيمياست
آيينهي تمام نماي حقيقت است
هر دل که با ولاي ابوالفضل آشناست
حاتم که گشت شهرهي آفاق از سخا
در آستانهي کرمش کمترين گداست
آن کس که سر ز فخر بسايد بر آسمان
اين جا که ميرسد ز ادب قامتش دوتاست
آب فرات تا به ابد شرمگين بود
از تشنهاي که ساقي و سقاي کربلاست
در روز حشر فاطمه گردد شفيع خلق
در دست وي دو دست بود کز بدن جداست
از اين مصيبتي که به آل نبي رسيد
تا روز رستخيز به پا پرچم عزاست
امروز هر که خدمت آل علي کند
فردا شفيع او به صف حشر مرتضاست
بر طبق امر آيت حق «حضرت حکيم»
آن کس که حکم او به همه شيعيان رواست
شد اين ضريح ساخته در شهر اصفهان
شهري که گر جهان هنر خوانمش سزاست
تاريخ اين ضريح «طلايي» چنين سرود
عباس ميرجنگ و علمدار نينواست»
[ صفحه 266]
|