جناب حجةالاسلام آقاي حاج شيخ علي خادم طي نامهاي به دفتر انتشارات مکتب الحسين عليهالسلام خطاب به مؤلف کتاب حاضر چنين مرقوم داشتهاند:
بنا به درخواست برادر عزيز دانشمندم جناب حجةالاسلام آقاي حاج شيخ علي رباني خلخالي، مطالب زير را مينويسم: در شهر فين بندرعباس از استان هرمزگان، چندين قدمگاه موجود است که اکثرا به نام حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام است، از آن جمله قدمگاهي است در فين محله مارم که مردم و اهالي مارم علاقهي خاصي به آن مکان مقدس دارند و کرامتي از آن مکان ديدهاند و هر ساله در ايام محرم و صفر و تمام ماه مبارک رمضان قرائت قرآن و دعا و عزاداري به طور چشمگيري برپا ميشود و چند نفر که کرامات قابل ملاحظه ديدهاند و به مطلب و حاجات خود دست يافتهاند، همه ساله روز تاسوعا که متعلق به حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام است اطعام مفصلي ميدهند که تمام مردم مارم از آن بهره ميبرند. درخت سدري در آن مکان وجود دارد که در اطراف آن حسينيهاي به نام حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام ساختهاند و شخصي به نام محمد جعفر دبيري که باني و خدمتگذار اين قدمگاه بوده کرامتي ديده بود. ايشان در تمام اعياد و وفيات چهارده معصوم عليهمالسلام با اين جانب علي خادم که روحاني محل بودم، همکاري تنگاتنگي داشت و هم اکنون باني و خدمتگذار آن مکان مقدس داماد آن مرحوم است.
در اين حسينيه، در تمام اعياد و وفيات مجلس برگزار ميشود و شخصي به نام پردار که حاجتي داشته و برآورده شده زميني در جنوب حسينيه مذکور خريد و آن را آماده نمود، و ديوار کشيد و ايام تاسوعا و عاشورا و اربعين دسته عزادار از راه دور و نزديک در آن جا جمع و عزاداري مفصلي برپا ميشود.
هر کس بيمار دارد آن روزها، مخصوصا روز تاسوعا ميآورد و شفاي او را
[ صفحه 219]
ميگيرد. در پايان مستدعي است اين اشعار که دربارهي حضرت ابوالفضل عليهالسلام و زبان حال حضرت سيدالشهداست مرقوم فرمائيد.
وقتي امام حسين عليهالسلام بر بالين سر برادر رسيد، فرمود:
برخيزاي سپهبد و سردار لشکرم
لشکر کنند هلهله اندر برابرم
گر آب نيست غصه مخور آبرو به جاست
اشکم چکد به روي تو اي آب آورم
سقائي تو گشت مبدل به چشم من
يک مشک اشک دارم در خيمه ميبرم
خواندي مرا برادر و دانم که از بهشت
پيش از من آمده به سراغ تو مادرم
پدر دو شهيد اقل طلاب
الأحقر علي خادم
[ صفحه 221]
|