از جمله شهرهايي که از قديم الأيام تا زمان حکومت پهلوي هيئت عزاداري سقايي داشته، شهر يزد است که محلات قديمي آن داراي هيئت سقايي بوده، دسته‏جات سقايي يزد آن گونه که معمران و مطلعان شهر نقل نمودند، همه ساله در ليالي و ايام عاشورا از شب و روز هفتم تا نهم براي عزاداري حرکت مي‏کرده‏اند. در حالي که سياه پوشيده و پاي برهنه بوده‏اند و يک عده از آنها نيز مشک آبي را بر دوش و جامي را در دست و بقيه جام يا کشکولي از آب در دست داشته‏اند و به نوحه سرايي سقايي مي‏پرداخته‏اند و عده‏اي از بچه‏ها نيز در جلو آنها حرکت مي‏نموده و اشعاري را که نمونه‏ي آن ذکر مي‏شود و مي‏خوانده‏اند. سقاي ما لب تشنه‏گان‏ عمو جان اباالفضل‏ آبي به کام ما رسان‏ عمو جان اباالفضل‏ با آن کيفيت، در حسينيه‏ها و تکايا و مجالس و منازل مردم شهر و زيارت امامزاده‏ها خاصه بيوت بعضي از علماي اعلام شهر مي‏رفته و به عزاداري مي‏پرداخته‏اند. [ صفحه 209]