علامه خطيب خوارزمي با ذکر سند از عمر بن خطاب نقل نموده که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در روز - جنگ - خيبر فرمود: لاعطين الراية غدا رجلا يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله، کرارا [ صفحه 18] غير فرار، يفتح الله عليه، جبرئيل عن يمينه و ميکائيل عن يساره، فبات المسلمون کلهم يستشرفون لذلک. فلما أصبح قال: اين علي بن أبي‏طالب؟ قالوا: أرمد العين. قال: آتوني به ، فلما آتاه قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: ادن مني. فدنا منه، فتفل في عينيه و مسحهما بيده، فقام علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام في بين يديه و کانه لم يرمد و أعطاه الراية، فقتل مرحب و أخذ مدينة خيبر. [1] . فردا پرچم را به دست مردي خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند، او به طور جدي به رويارويي دشمن رود، نه اينکه فرار کند، خداوند به دست او پيروزي عنايت فرمايد: جبرئيل طرف راستش باشد و ميکائيل سمت چپش، پس مسلمانان شب را گذراندند در حالي که آرزوي تشرف بدين مقام و مأموريت را در سر مي‏پروراندند. چون صبح شد پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: علي بن ابي‏طالب کجاست؟ گفتند: او دچار چشم درد شده. فرمود: وي را بياوريد، پس هنگامي که حضرتش را آوردند، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: نزديک من بيا، و چون نزديک پيامبر شد با آب دهن چشمانش را مسح و مالش نمود، در اين موقع علي عليه‏السلام با ديدگان سالم از جا برخاست آن چنان که گويا سابقه‏ چشم درد نداشت. پس پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم پرچم را به او داد، او هم مرحب - بزرگ پهلوان جنگجو و شجاع يهود- را کشت و خيبر را فتح نمود. [ صفحه 19]

[1] مناقب، ص 105، فصل 16؛ کنز العمال، ج 13، ص 123 به شرح فوق عينا و به نقل از سنن دار قطني، تاريخ بغداد خطيب، و تاريخ دمشق ابن‏عساکر، و در ص 116 به شماره‏ي 36377 به طور مختصر و نقل از تاريخ اصبهان ابن‏منده، ج 1، ص 211، چ قاهره.