مرحوم سيد محمدحسين حسيني داستان زير را از علامه اميني «ره» نقل مي‏کند: از شخص موثقي شنيدم که مي‏گفت: روزي يک شخص معمم براي عيادت مرحوم علامه اميني به منزل موقت ايشان (که در تهران پيچ شميران قرار داشت) رفته بود. صاحب الغدير سخت مريض، و به پشت خوابيده بود. شخص مزبور در ضمن سخنان خود به علامه گفته بود که، آقا! مثلا اگر کسي به حضرت عباس عليه‏السلام علاقه و محبت نداشته باشد به کجاي ايمان و لطمه مي‏خورد؟! علامه اميني سخت متغير شده، با آن حالت کسالت نشسته [ صفحه 7] و گفته بودند: حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام که سهل است، اگر به بند کفش من هم که نوکري از نوکران حضرت ابوالفضلم علاقه نداشته باشد، از اين جهت که نوکرم، والله به رو در آتش خواهد افتاد؟ [1] .

[1] معادشناسي، ج 7، ص 73، از انتشارات حکمت، چاپ دوم، ربيع‏الثاني 1406 ق.