جناب حجةالاسلام و المسلمين آقاي حاج سيد عبدالله ميري دربندي طي يادداشتي به دفتر انتشارات مکتب‏الحسين عليه‏السلام چنين نوشته‏اند: [ صفحه 648] 26. نقل مي‏کنند يکي از استادان حوزه‏ي علميه هيچ گاه به زيارت حضرت اباالفضل العباس عليه‏السلام نمي‏رفت. از او پرسيدند علت نرفتن شما به حرم حضرت اباالفضل العباس عليه‏السلام چيست؟ اين بدبخت، با کمال بي‏شرمي جواب داد که من از آن حضرت بيشتر درس خوانده‏ام! پس از چندي شاگردان، استاد را مجبور کردند به زيارت برود. زماني که استاد، به حالت اکراه از زيارت، همراه جمعي وارد صحن مطهر شد، ناگهان دستي به سينه‏اش خورد و او را چند قدمي به عقب پرت کرد و بي‏هوش ساخت. اطرافيان متوجه نشدند که بر استاد چه گذشت. وقتي وي به هوش آمد سؤال کردند ماجرا چه بود؟ او قضيه را آشکار ساخت و معرفتش زياد شد و فهميد که اشتباه کرده است و بايد از روي شوق و تواضع به زيارت حضرت ابوالفضائل عليه‏السلام برود. آري (ان اکرمکم عند الله أتقاکم) شخصيتي که آن چنان در برابر امام خاضع باشد که در سخت‏ترين شرايط زندگي مترنم به بيت زير شود، بايد هم در برابر او به خاطر خدا کرنش کرد: والله ان قطعتموا يميني‏ اني احامي أبدا عن ديني‏ دستم جدا شد اگر از پيکرم‏ مشک به دندان به حرم مي‏برم‏ يارب مدد کن اين فرس برانم‏ اين آب را به خيمه‏ها رسانم‏ ديگر چه غم در اين جهان نمانم‏