مولانا راحت حسين در سنهي 1330 قمري، همراه برادرزادهي پسر صاحب عبقات (ره) براي زيارت به کربلاي معلي رفت. پس از انجام زيارت، وقتي که برميگشت در کشتي حادثهاي براي وي رخ داد که شرح آن به توضيح خود وي چنين بود. وي ميگفت:
بعد از آنکه سوار کشتي شديم، کشتي در دريا دچار طوفان گرديد. ناخداي کشتي دستور داد همهي در و پنجرههاي کشتي بسته شود و افزود: تا به حال گرفتار چنين طوفاني
[ صفحه 558]
نشدهايم. نيز گفت که همگي بايد به اماماني که از زيارت آنها برميگرديد توسل جوييد.
آن شب طوفاني چگونه گذشت؟ زبان از وصفش عاجز است. همه سينهزني و عزاداري کرده، و به حضرت سيدالشهداء عليهالسلام و حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام متوسل شده بوديم. در اين سفر، برادرزادهي پسر صاحب عبقاتالأنوار سيد ساجد حسين و خادم وي با ما همسفر بودند.
وقت سپيدهدم، خادم پسر صاحب عبقات و نواب حشمتعليخان از بالاي کشتي به زير آمدند و خوابي را که ديده بودند و مضمون آن تقريبا يکي بود، براي ما نقل کردند. آنان با گريه و زاري خواب خود را چنين نقل کردند:
وقت سحر ديديم که حضرت اباالفضل العباس عليهالسلام نيزهاي به دست گرفته، سوار بر اسباند و روي آب با اسب ميتازند. ايشان کشتي را با نيزهي خود گرفته و از غرقشدنش نجات دادند، سپس فرمودند: نگران نباشيد، اين کشتي از طوفان و غرق شدن نجات يافته است!
با شنيدن اين خواب - که رؤيايي صادقه و نويدبخش بود - همهي زوار نماز شکر به جا آوردند، و مجلس سوگواري حضرت اباعبدالله الحسين سيدالشهداء و حضرت اباالفضل العباس عليهماالسلام برپا کردند.
|