يکي از دوستان هندوي اين جانب نويسنده‏ي کتاب «درگاه حضرت اباالفضل العباس عليه‏السلام از ديدگاه تاريخ»، موسوم به شري شبام لال در شهرداري لکنهو اشتغال به کار داشت. شري شبام لال دخترهاي زيادي داشت، ولي پسرهايش پس از تولد از دنيا مي‏رفتند. در سال 1964 وقتي که پسرش پس از تولد فوت شد، راقم اين سطور نزد او براي تسليت رفتم. او خيلي گريه کرد و گفت: مي‏خواستم خودم پيش شما بيايم، شما در حق من در «درگاه» دعا کنيد. حقير به وي گفتم: اگر اين مرتبه پسر متولد شود به من اطلاع بدهيد تا براي شما و زنده ماندن فرزندت دعا کنم. چندي بعد وي پس از تولد پسرش به درگاه آمد. به ايشان گفتم که هفتم محرم به درگاه بياييد. ايشان در تاريخ مزبور همراه خانواده‏اش به درگاه آمد. براي سلامتي و طول عمر پسر ايشان دعا شد، چيزي نذر تعزيه نمودند و شفاها ايشان را براي هميشه به حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام سپردند. پس از آن ايشان هر ساله به درگاه آمد و تجديد نذر مي‏کرد تا آنکه آن پسر جوان شد و ازدواج کرد. فرزند مزبور اينک خود صاحب اولاد بوده و در شهر غازي‏آباد مشغول کار مي‏باشد. [ صفحه 554]