جناب حجةالاسلام و المسلمين آقاي سيد سجاد عبقاني، از اعقاب مرحوم آيةالله العظمي ميرحامد حسين هندي صاحب کتاب شريف «عبقاتالأنوار» (متوفاي 18 صفرالخير 1306 ه.ق)، چند کرامت به انتشارات مکتبالحسين عليهالسلام فرستاده، اين کرامات را زحمت کشيده از کتاب درگاه حضرت عباس عليهالسلام ترجمه کرده است چون اين کتاب اردو ميباشد ترجمهي فارسي آن را در اختيار ما گذاشته از ايشان تشکر ميشود:
در نيمهي شعبان سال 1418 ه.ق همراه يکي از روحانيون هندي به نام ابوافتخار زيدي، از محصلين حوزهي علميهي قم، از هند به زيارت سالار شهيدان امام حسين عليهالسلام رفتيم.
ابوافتخار زيدي دختري به نام عافيه زهرا داشت که دو سال از عمرش ميگذشت. يک شب گوش عافيه به سختي درد گرفته و شدت درد وي پدر و مادرش را سخت ناراحت ساخت. نصف شب بود و طبق معمول نه دارويي يافت ميشد و نه دکتري طبابت ميکرد، و وضعيت کربلا هم ناجور بود. اين جا بود که دست توسل به دامان حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام زده و گفتند:
اي اباالفضل العباس عليهالسلام، ما به زيارت شما و برادرتان آمدهايم. ما مهمان شما هستيم و توجه داريد که دخترمان سخت ناراحت است و ما جز شما طبيبي نداريم.
پدر و مادر کودک، حضرت سکينه عليهاالسلام را نزد حضرت اباالفضل العباس
[ صفحه 553]
عليهالسلام واسطه قرار دادند و به توسل و گريه پرداختند، که يکدفعه بچه که دائما گريه ميکرد، ساکت شد و کاملا آرام گرفت و خوابيد. وقتي صبح بيدار شدند ديدند ديگر ناراحتي ندارد. تاکنون نيز که تقريبا يک سال از آن ماجرا ميگذرد، ديگر هيچ دردي نگرفته است!
اين است شخصيت والاي حضرت اباالفضل العباس عليهالسلام، که اگر کسي به صدق دل به آن حضرت متوسل بشود طوري درمان ميشود که ديگر نه احتياج به دکتر دارد و نه دارو.
|