جناب مستطاب فاضل ارجمند آقاي حاج اسماعيل انصاري زنجاني طي مرقومهاي در ليلهي فرحةالزهراء عليهاالسلام 1419 ق، يکي از مشاهدات خود را چنين نقل ميکند
کرامتي از حضرت اباالفضل العباس عليهالسلام که خود شاهد بودم در اينجا ذکر ميکنم:
در سال 1396 قمري، ماه صفر، با خانوادهي هفت نفري به عتبات عاليات مشرف شديم و در روز اربعين به زيارت سيدالشهداء و حضرت اباالفضل العباس عليهماالسلام موفق گشتيم، و لله الحمد و له المنة.
در يکي از شبها که شب جمعه بود، يک دختر مريض را که حالت جنون داشت، عدهاي از زنها که دست او را گرفته و کنترل ميکردند از بغداد به حرم حضرت اباالفضل العباس عليهالسلام آوردند دختر که بسيار تنومند هم بود گاهي از کنترل زنها خارج شده، سر و صدا به راه ميانداخت و حتي چادر و حجاب را از خود دور ميکرد. بالأخره در بالاي سر حضرت دست و پايش را بستند نزد ضريح خوابانيدند و به عنوان توسل و دخيل به ضريح بستند، زوار و خدام و همراهانش همگي نگران حال او بودند. ناگهان دختر از جا پريد و نشست. همراهان وي و کليه زوار جلو آمدند تا از تغيير وضعيت او آگاه شوند، که دوباره ناراحت شد و تشنج او را گرفت. اندکي بعد ديدند تشنج و ناراحتيهايش کاملا برطرف شده و در کنار ضريح حضرت اباالفضل العباس عليهالسلام شفا پيدا کرده است. مردم ريختند که لباسهاي او را به عنوان تبرک ببرند، خدام حرم مانع شدند و او را به حجرهي نزديک حرم بردند. طبعا همراهان دختر، از اين کرامت حضرت مسرور و خوشحال شدند. رفع الله راية العباس.
|