جناب حجةالاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ عباس محقق کاشاني، در تاريخ 19 ذي‏الحجه 1418 ه.ق، طي مکتوبي دو کرامت نقل کرده‏اند: 1. پدرم، مرحوم حجةالاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ محمدتقي محقق کاشاني تعمده الله بغفرانه، به من مي‏فرمودند: براي من فرزند باقي نمي‏ماند، چهار پسر پيدا کردم و همه قبل از دو سالگي از دنيا رفتند، بسيار افسرده و غمگين بودم که، چرا چنين است؟! و با خود مي‏گفتم: آيا فرزندي براي من نخواهد ماند و نسل من مقطوع خواهد بود؟! وقتي خانواده به فرزند بعدي حامله شد، عازم عتبات عاليات شدم و به همين منظور وارد حرم مطهر حضرت اباالفضل العباس عليه‏السلام شده و به آن بزرگوار متوسل گرديدم، تا از خداوند متعال بخواهند فرزند من زنده بماند و نذر کردم که اگر فرزندم پسر بود اسم او را عباس بگذارم و يک بار او را به عتبه‏بوسي حضرتش مشرف گردانم. بحمدالله تعالي والمنه آقاعنايتي فرمودند و خواسته‏ي ما مقبول افتاد و در پرتو توجهات خاصه‏ي حضرت باب‏الحوائج ابوالفضل العباس عليه الصلاة والسلام هفت روز پس از بازگشت از آن سفر شما متولد شديد و تا به حال هم هستيد و اطمينان دارم که خواهيد بود و به اين مناسبت هم اسم شما را عباس گذاردم. علاوه، دو فرزندي هم که بعد آمدند برايم باقي ماندند. و به دنبال نذري هم که فرموده بودند، سالي که تذکره‏ي کربلا پانزده تومان شده بود به طور خانوادگي مشرف شديم، اللهم اجعلنا من المتمسکين بولايته و ارزقنا زيارته و شفاعته.