3.جناب آقاي غروي همچنين فرمودند: دهه‏ي اول محرم‏الحرام 1412 هجري قمري، در مهرشهر کرج، منزل آقاي رفيع‏زاده منبر مي‏رفتم. روز تاسوعا در مهرشهر [ صفحه 465] مرا به مجلس هنديها و پاکستانيها بردند تا منبر بروم. هنديهاي بسياري در مجلس حضور داشتند. چون صاحب منزل پاکستاني بود بعد از نماز و زيارت عاشورا متوسل به حضرت اباالفضل العباس قمر بني‏هاشم عليه‏السلام شديم. بعد از منبر، صاحب مجلس قضيه‏ي جالبي را نقل کرد. وي گفت: وقتي که من از مادر متولد شدم فلج بودم. پدرم، که از نظر مالي وضع خوبي داشت، مرا به تمام دکترهاي حاذق نشان داد تا معالجه بشوم. فايده‏اي نکرد. شب تاسوعا فرارسيد. مادرم به پدرم گفت من مجلس عزاي حضرت اباالفضل العباس عليه‏السلام مي‏روم تا شفاي فرزندم را بگيرم و بيايم و افزود: اگر فرزندم را شفا نداد ديگر به منزل برنخواهم گشت. آري، مادرم توسل به حضرت پيدا کرد، و من احساس سلامت کردم و آنجا شفا گرفتم.