جناب حجةالاسلام و المسلمين، حامي مکتب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم‏السلام آقاي حاج سيد محمدتقي غروي دامت‏برکاته، اظهار داشتند که: والده‏ي مکرمشان داستاني را از ايام کودکي ايشان نقل مي‏کردند که تفصيل آن چنين است: 1. وقتي که سيد محمدتقي متولد مي‏شود شير مادر را نمي‏خورد، يعني قادر به گرفتن پستان مادر نمي‏باشد. از آنجا که وي 7 ماهه به دنيا آمده بوده و قبل از او نيز يک برادرش مرده بود، لذا مادرش براي بهبودي وي، متوسل به حضرت اباالفضل العباس قمر بني‏هاشم عليه‏السلام مي‏شود. و نذر مي‏کند که اگر کودک (سيد محمدتقي) زنده ماند گوسفندي را به پيشگاه حضرتش تقديم دارد. در پي اين نذر، يک شب مادر نزديک اذان صبح خوابش مي‏برد و در خواب مي‏بيند روباهي خروس سفيدي را گرفته دارد مي‏برد و مادر در اين حال مرتبا صدا مي‏زند: يا اباالفضل، يا اباالفضل...! پس از توسل به حضرت قمر بني‏هاشم عليه‏السلام، سيد بلندقامتي خروس را از [ صفحه 464] روباه گرفته، به مادر مي‏دهد. با مشاهده‏ي اين صحنه، مادر دفعتا از خواب بيدار مي‏شود، پدر طفل را صدا مي‏زند و مي‏گويد: آيا بوي عطري استشمام مي‏کنيد يا نه؟ پدر در جواب مي‏گويد: اين بو مربوط به نسيم سحر است. بعد از خواندن نماز صبح، مادر ماجرا را شرح داده مي‏گويد: من خواب ديده بودم و خواب را تماما براي پدرم تعريف مي‏کند. پدرم مي‏گويد: خاطر شما جمع باشد، اين بچه ديگر نمي‏ميرد و از عنايات حضرت قمر بني‏هاشم اباالفضل العباس عليه‏السلام زنده مي‏ماند! حقير، مصنف کتاب، مي‏گويد: جناب آقاي سيد محمدتقي غروي، اينک يکي از مبلغين و مروجين مکتب امامان معصوم شيعه بوده و از حاميان قرآن و اهل بيت عليهم‏السلام به شمار مي‏رود.