جناب آقاي حاج عبدالحميد بحراني از آقاي حاج عبدالنبي، که از اهالي بندر بوشهر بوده و ساکن قطر است، ماجراي زير را نقل کردند:
حدود بيست سال قبل در آبادان زندگي ميکردم. مريض شدم و شدت مرض به حدي شد که در آستانهي مرگ قرار گرفتم. در اثناي مرض، پدرم را در خواب ديدم که يک دانه انار در دست داشت و به من تعارف کرد و فرمود که ميل کن. سپس به من فرمود: که
[ صفحه 437]
انار را اين شخص به شما داد. من به طرف آن آقا رفتم و خواستم که دست وي را ببوسم، پدرم گفت: اين آقا دست در بدن ندارد! گفتم: او کيست؟ فرمود: ايشان حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام ميباشد.
از آن تاريخ تا به حال مريض نشدهام.
|