آقاي حجت‏الله لجرشي بروجني، معروف به ناصر، در تاريخ 14 / 7 / 75 کرامتي را از مرحوم حجةالاسلام و المسلمين حاج سيد آقا رحيم ميرفروغي نقل کرده‏اند که مي‏خوانيد: محضر مقدس استاد گرانقدر حضرت حجةالاسلام و المسلمين جناب مستطاب آقاي علي رباني خلخالي، دانشمند محترم و نويسنده‏ي توانا، سلام‏عليکم. احتراما، کتاب چهره‏ي درخشان قمر بني‏هاشم حضرت ابوالفضل عليه‏السلام را مطالعه کردم. از زحمات شما و انتشارات مربوطه قبلا سپاسگزاري مي‏شود. مواردي از کرامت حضرت ابوالفضل عليه‏السلام را به شرح زير خدمت شما ارسال مي‏دارم که در جلد دوم کتاب چاپ نماييد. اميد است مورد توجه علاقمندان به ساحت قدس حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام قرار گيرد. جريان بدين شرح است: خطيب و دانشمند محترم، مرحوم حجةالاسلام و المسلمين حاج سيد آقا رحيم ميرفروغي قهفرخي، واعظ معروف منطقه‏ي چهارمحال و بختياري و غيره بودند که چند [ صفحه 430] سالي در اصفهان اقامت داشتند و از دوستان حقير بودند. ايشان مي‏فرمودند: يازده سفر به کربلا مشرف شده، هر بار دو سه ماهي آنجا سکونت مي‏کردم و به همه‏ي جهات آشنا بودم. يک روز به اتفاق برادرم حاج سيد احمد ميرفروغي به بازار کربلا رفته بوديم، در برگشت به منزل از قصابي که آشنا بود، مقدار يک کيلو گوشت گوسفند گرفتيم و به طرف خانه حرکت کرديم. در بين راه، آن روز براي بار دوم به حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام برخورد کرديم. به برادرم گفتم: من دلم نمي‏آيد که به زيارت حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام نرويم و يک‏راست به منزل برويم. ساعت حدود 9 صبح بود. به هر حال وارد حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام شديم و پس از ادب و احترام و خواندن زيارت و ذکر مصيبت منقول، حرم را به سوي منزل ترک کرديم. به منزل که رسيديم گوشت را براي طبخ آماده کرديم. بعد از نماز ظهر، براي صرف نهار آماده شديم. اما وقتي به سراغ گوشت و قابلمه رفتيم، ديديم که ديگ کاملا جوشان است ولي گوشت نپخته بلکه گوشت تازه است! تعجب کرديم و مجددا گوشت را براي شب بار گذاشتيم. شب نيز که قابلمه را سر سفره آورديم، با تعجب ديديم گوشت ابدا پخته نشده است. فردا صبح به سراغ قصاب رفته و گفتيم: گوشت ديروز که از شما خريديم بد بود و روي چراغ آشپزخانه پخته نشد، چرا؟! قصاب، که ارادتي هم به ما داشت، گفت: گوشت ما بد نبود؛ از اين گوشت ما به همه فروخته‏ايم و کسي نيامد که شکوه‏اي کند. شما تنها چنين مي‏فرماييد. وقتي گوشت را در قابلمه به او نشان داديم خود قصاب هم تعجب کرد و گفت سري در کار است. به فکر افتاديم که چه سري دارد؟ بعدا متوجه شديم که وقتي گوشت را از قصاب خريديم و به طرف منزل حرکت کرديم، با آن وارد حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام شديم و چون گوشت وارد حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام شده بود لذا آتش دنيا بر او کارساز نبود. به حرمت حرم حضرت آتش در آن اثر نکرد. اين امر را يکي از کرامات حضرت ابوالفضل عليه‏السلام شمرديم و گوشت را به بيابان برده؛ دفن کرديم. پس اگر انسان هم با خلوص نيت وارد حرم حضرت شود و عارف به حق حضرت [ صفحه 431] ابوالفضل العباس عليه‏السلام باشد، آتش دوزخ بر او سرد و سلامت مي‏گردد. در پايان از خداوند براي آن مرحوم، طلب مغفرت و عزت داريم، و براي وجود شما خدمتگزار به اسلام و مسلمين آرزوي توفيق دارم.