سيد عطاءالله شمس دولتآبادي نقل کرد:
يکي از علما براي برآمدن حاجتش، ده شب در حرم مطهر حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام بيتوته کرد ولي نتيجه نگرفت. سپس به حرم حضرت اباعبدالله عليهالسلام رفت و ده شب در کنار مرقد آن حضرت بيتوته کرد، باز هم نتيجه نگرفت.
همچنين ده شب در حرم آقا اباالفضل العباس عليهالسلام بيتوته کرد و در آنجا نيز نتيجه نديد. در آخرين شب بيتوته در حرم حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام ديد که زني وارد حرم شد و يک طفل ناقص را کنار ضريح انداخت و گفت: يا اباالفضل، من از شما اولاد خواستم؛ اينک خدا به من يک بچهي ناقص و نيمه داده است، من از اينجا نميروم مگر اينکه معجزه کني و طفل کاملي از براي من بگيري! ناگهان غوغا برپا شد و گفتند: بچهي نيمه، طفل سالم گرديد! زن بچه را در آغوش گرفته و بيرون رفت.
اين مرد عالم خيلي دلتنگ شد، آمد کنار ضريح و گفت: يا اباالفضل العباس عليهالسلام، ببين من يک ماه است که کنار قبر پدر و برادرت و نيز خود تو از خدا حاجت خواستم و حاجتم را روا نکرديد، ولي زن عرب باديهنشين آمد و فورا حاجتش را داديد.
چندي بعد، کنار ضريح خوابش برد. در عالم رؤيا حضرت به او فرمود: هر کس
[ صفحه 403]
به قدر معرفت خود حاجت ميخواهد و خداوند هر نوع صلاح بداند به او کرامت ميکند. چه او همين اندازه نسبت به ما آشنايي دارد، اما حسابشان جدا است و ما با نظر لطف به تو مينگريم و صلاح شما را در اين حال ميبينيم. [1] .
|