شب سيام رمضانالمبارک سال 1418 ه.ق در مسجد جوادالائمه عليهالسلام در سادات محله (بابل) جناب آقاي دکتر حاج سيد علي طبريپور به نگارندهي کتاب اظهار داشتند:
شخصي رفت کنار نهري وضو بگيرد؛ کفي از آب برداشت و نزديک لبهايش آورد که بخورد، به ياد سقاي دشت کربلا، حضرت قمر بنيهاشم ابوالفضل العباس عليهالسلام افتاد و آب نخورد. آب را روي آب ريخت و همزمان، اشک زيادي هم در عزاي آن حضرت از چشم جاري ساخت. همان شب، زن مريضش در خواب ميبيند که حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام آمد و وي را شفا داد. به اين طريق که، پايش را به پشت کمر خانم گذاشت. خانم پرسيد: مگر شما دست نداري؟ فرمود: من دست ندارم. گفت: تو کي هستي؟ فرمود: شوهرت به چه کسي متوسل شده است؟ حالا شناختي شوهرت به چه کسي متوسل شده است؟!
[ صفحه 386]
|