جناب حجةالاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ عبدالله مبلغي آباداني نقل کردند: در سال 1355 شمسي، يکي از وعاظ شهر يزد، به نام شيخ ذاکري، به بندرعباس مي‏آيد و از آنجا جهت تبليغ به دهکده‏ي سياهو، در اطراف اين شهر، عازم مي‏گردد و در روز 9 محرم‏الحرام در اثر سکته‏ي قلبي درمي‏گذرد. جنازه‏ي آن مرحوم را به بندرعباس منتقل مي‏کنند و در جوار يکي از امامزاده‏ها به خاک مي‏سپارند. اينک بقيه‏ي ماجرا را از زبان حضرت حجةالاسلام و المسلمين آقاي مبلغي بشنويد. ايشان مي‏گويد: من موقع تلقين خواندن، قسمت دست راست مرحوم ذاکري را تکان مي‏دادم که ناگاه چشمان خود را باز کرد و با صداي بلند، به گونه‏اي که همه شنيدند گفت: «السلام عليک يا اباالفضل العباس عليه‏السلام»! و سپس بست. همزمان با اين حادثه‏ي شگفت، بوي عطر خوشي به مشام من و حضار رسيد که بر اثر آن افراد حاضر شروع به صلوات بر پيامبر و خاندان معصوم وي (سلام الله عليهم اجمعين) نمودند. اين بود مشاهدات اين جانب که خود در حال تلقين ميت، ناظر آن بودم. آن قدر نرفتيم، که مرداب شديم‏ هم‏رنگ سکوت، محو مهتاب شديم‏ هر بار نشستيم و، مرورت کرديم‏ از شرم لبان تشنه‏ات، آب شديم! [1] .

[1] سروده‏ي شکوه کرمانشاهي.