مرحوم آية الله آقاي حاج شيخ هادي حائري شيرازي، فرزند مرحوم ملا امين شيرازي، يکي از عالمان وارسته و متقي کربلاي معلي به شمار مي‏آمده. او که در سال 1308 هجري قمري متولد شده بود، مدتها در حوزه‏ي علميه‏ي نجف اشرف و کربلا به تحصيل و سپس به تدريس سطوح عاليه اشتغال داشت و در جمع حضرات آيات عظام ميرزا مهدي شيرازي، حاج شيخ يوسف بيارجمندي، حاج شيخ محمدرضا اصفهاني و... از مشاوران نزديک و خواص اصحاب فقيه زاهد مرحوم آية الله العظمي حاج آقا حسين طباطبائي قمي (ره) محسوب مي‏شد. فرزند ايشان آقاي حاج محمد حسن - که اکنون يکي از بازاريان تهران است - جريان زير را به نقل از مادرشان بازگو نموده است: منزل مرحوم والد سابقا در محله‏ي جيه در کوچه‏اي پشت مدرسه‏ي الخديجة الکبري عليها السلام در خيابان سرسدر قرار داشت. روزي جمعي از اشرار وابسته به يکي از خاندانهاي معروف به نام... که حرمت علم را نشناخته و از درک منزلت عالمان عاجز و بيگانه بودند، در راه خانه متعرض مرحوم والد شده و به ايشان جسارت و بي ادبي روا مي‏دارند، تا آنجا عمامه‏ي ايشان از سر مبارک بر زمين مي افتد. او با ناراحتي تمام به منزل رفته و دوباره عمامه را به سر پيچيده و از منزل خارج مي‏شود. آنان به گمان اينکه او قصد شکايت به کلانتري را دارد، ديگر بار راه را بر او سد کرده و مقصد را مي‏پرسند، ايشان مي‏گويد: خير، من تنها به حرم اباالفضل العباس عليه‏السلام مي‏روم. آن بي معرفتان قضيه را سبک انگاشته و راه را باز مي‏کنند و ايشان به طرف حرم مطهر رهسپار مي‏گردند و پس از عرض حال به منزل باز مي‏گردند. همان شب يکي از جوانان آن خاندان، بدون آنکه سابقه‏ي بيماري داشته باشد، ناگهان گرفتار مرگ مي‏شود. فرداي آن روز هنوز از کار تجهيز او کاملا فارغ نشده بودند که باز هم مرگ سراغ جواني ديگر از ايشان مي‏آيد، و روز سوم هم... بالاخره عاقلان قوم بالاتفاق جمع شده و به منزل مرحوم حاج شيخ هادي مي‏آيند، و ضمن گريه و زاري به دست و پاي ايشان افتاده و طلب حلاليت و کسب رضايت مي‏کنند، [ صفحه 361] و عرضه مي‏دارند مگر شما مي‏خواهيد همه‏ي خانه‏هاي ما را تاريک کنيد. ايشان در پاسخ مي‏گويد: من فقط خدمت آقا عرض حال کردم و بس، و درخواست انجام کاري معين نکردم و آن را به خود آقا واگذار کردم. سرانجام با انجام عذر خواهي، جريان مرگ و ميرها خاتمه مي‏يابد. آن بزرگوار در سال 1364 هجري قمري دار فاني را وداع گفته و در صحن مطهر حضرت اباعبدالله الحسين عليه‏السلام مدفون شدند. مرحوم آية الله العظمي آقاي شيخ محمد رضا طبسي نجفي (قدس سره) داماد ايشان بودند. مي بوسيد! آن نخل به خون طپيده را مي‏بوسيد آن مشک زهم دريده را مي‏بوسيد خورشيد کنار علقمه خم شده بود دستان زتن بريده را مي‏بوسيد [1] .

[1] سروده‏ي محمدرضا سهرابي نژاد (م. پاييز).