آقاي حاج ميرزا شکرالله صنيعزاده استاد و هنرمند ميناسازي در بيست و پنجم بهمنماه 62 پس از يک سال و اندي بيماري در اثر سکتهي مغزي در سن 77 سالگي دار فاني را وداع گفت و به رحمت ايزدي پيوست، روحش شاد و يادش گرامي باد.
به مناسبت فقدان اين استاد گرانمايه، جامعهي هنرمندان هنرهاي دستي در ايران يکي از باارزشترين اعضاي خود را از دست داد و به ماتم نشست.
فرزند ارشد ايشان، استاد رضا صنيعزاده که ضمنا يکي از شاگردان پدر هنرمند ميباشد، در مصاحبه با خبرنگار کيهان توضيحات ارزشمندي دربارهي استاد صنيعزاده دادهاند که ذيلا ميخوانيد:
استاد صنيعزاده در تاريخ دوشنبه 20 ذيحجه 1324 ه. ق 1285 شمسي به دنيا آمدند. پدر ايشان مرحوم عبدالمحمود غفاريان و مادر ايشان خديجهسلطان تنها دختر نقاش مشهور عبدالحسين صنيع همايون بودهاند. درخور ذکر است که ايشان نام صنيعزاده را از استادشان گرفتهاند...
استادان ايشان يکي مرحوم عبدالحسين صنيع همايون و ديگري حاج مصورالملک بودهاند، تخصص ويژهي ايشان در رشتهي ميناسازي است.
اگرچه پدر پيش از آنکه يک ميناساز مبدع، مبتکر و پايهگذار و مجدد اين هنر محسوب شوند، يک هنرمند نقاش در زمينههاي مختلف از جمله طبيعتسازي، چهرهپردازي، تذهيبکاري و مينياتور به حساب ميآيند و اگر چه در بعضي از زمينههاي نقاشي مثل شبيهسازي، صورتسازي، و نقش گل و بوته و مرغ جزو سرآمدان عصر خود مطرحاند، معالوصف آنچه ايشان را مورد توجه هنردوستان داخلي و هنرشناسان
[ صفحه 321]
بسياري از نقاط جهان قرار داده است نقشي است که ايشان در تجديد حيات، توسعهي بيسابقه، تنوع آثار و گوناگوني ابتکارات در حيطهي مينا و ميناسازي داشتهاند.
آنچه از باقيماندههاي هنر مينا متعلق به قرنها قبل در موزههاي داخلي و خارجي مشاهده ميگردد و يا در کتابهاي مؤلفين مختلف مطالعه و ملاحظه ميشود، اگرچه از نظر هنري ظريف و دلپسند است، اما از نظر تنوع و بويژه حجم بسيار محدود و کوچک ميباشد. ليکن پدر با عنايات خداوندي از نظر بذل ذوق، استعداد و پشتکار قابل توجه و باهمت کمنظير موفق گرديدند که:
اولا، اين هنر کاملا فراموش و مضمحل گرديده را حيات و رونق تازه بخشند.
ثانيا، با گسترش امکانات نسبت به تنوع اشکال ظاهري، گوناگوني نقوش و توسعهي حجم آثار ساخته شده همت گمارند.
ثالثا، با وسعت نظر، پرهيز از خست نفس - که متأسفانه در برخي از بزرگان هنرمند مشاهده شده است - و بلندانديشي، اين هنر مطرود و ناشناخته را با تربيت شاگردان معتقد و آموختن بيدريغ هنر خويش به طالبان و جويندگان آن به عنوان يکي از پررونقترين هنرهاي عصر ما گسترش و توسعه دهند.
از بزرگترين توفيقاتي که خداوند به ايشان داد اين بود که موفق شدند بهترين هنرهاي خود را روي دربها، ضريحها، کتيبههاي حرمهاي مقدس حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام، حضرت امام حسين، حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام، کاظمين، سامرا، مشهد مقدس، قم، حرم حضرت زينب و حضرت شاهچراغ (عليهمالسلام) به کار برند.
ايشان در دورهي عمرشان شاگردان زيادي تربيت کردند که بهترين آنها عبارتند از: آقايان حاج حسين هنردوست، حاج غلامحسين فيضاللهي، مهدي غفاريان و محمدعلي فرشي. همچنين فرزندان پسر ايشان همه به اين کار آشنايي دارند.
از کارهاي بسيار ارزندهي ايشان علاوه بر آنچه در حرمهاي مطهر به کار رفته است، چند جلد قرآن است که جلد آنها را گل و بوتهسازي کردهاند. چند شمايل بسيار نفيس از حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام و تمثال عيسي مريم عليهاالسلام از جمله کارهاي ايشان بوده است.
[ صفحه 322]
استاد در طول عمر تقديرنامههاي مختلفي از شخصيتهاي مختلف دريافت کردهاند که در رأس آنها تقديرنامهي حضرت آيةالله العظمي سيد محسن حکيم در مورد ضريح حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام ميباشد و همچنين ديپلم افتخار نمايشگاه بينالمللي هنري بروکسل از ديگر افتخاراتشان ميباشد.
از خصوصيات ايشان توجه و اعتقاد قلبي خالصانه به امور مذهبي و انجام تکاليف و دستورات ديني. ايشان به نماز، قرائت قرآن و اذکار و ادعيه همت ويژهاي مبذول ميداشتند. به طوري که در طول مدت بيماري، که حتي حالاتي شبيه به اغما نيز پيدا ميکردند، معالوصف زبانشان دائما به ذکر خداي تعالي، خواندن دعاها و قرائت سورههاي قرآن کريم مترنم و مشغول بود.
استاد حدود يک سال و چند ماه به علت سکتهي مغزي بستري بودند و در تاريخ 25 / 11 / 1362 به رحمت ايزدي پيوستند. [1] .
دستخط مرحوم آيةالله العظمي سيد محسن حکيم (ره) به آقاي شکرالله صنيعزاده به پاس ساختن ميناي ضريح مطهر حضرت قمر بنيهاشم ابوالفضل العباس عليهالسلام:
[ صفحه 323]
|