طبق دستور حضرت آيةالله العظمي آقاي حاج سيد محسن حکيم شروع به ساختن ضريح جهت مرقد مطهر حضرت ابوالفضل عليهالسلام گرديد. به طور تقريب مبلغ 000 / 000 / 10 ريال هزينهي آن گرديد که در حدود 60 آن را حضرت آيةالله حکيم شخصا پرداخت نمودند و 40 آن نيز از شهرهاي مختلف ايران مجددا توسط حضرت آيةالله حکيم و يا به حساب مخصوص در بانک بازرگاني در اصفهان ريخته شد.
ضريح مطهر حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام، به طوري که در عکس مشاهده ميشود، بسيار ظريف و زيبا و با دقت هنرمندان به نام اصفهاني ساخته شده است. زرگري ضريح توسط (آقاي حسين پرورش)، قلمزني آن توسط آقايان (سيد اسدالله خسرواني) و (احمد دنياري)، و ميناکاري نيز توسط (آقاي شکرالله صنيعزاده) انجام گرفته است. ضمنا اسکلت چوبي ضريح را هم آقايان (اخوان خالقزادگان) اهدا کردهاند. اين ضريح از طلا و نقره و ميناکاري به طرزي جالب و ديدني ساخته شده و مدت 18 ماه تعداد زيادي از استادان مشغول ساختن آن بودهاند. ضريح مذکور را پس از ساخته شدن مدتي در مسجد شاه اصفهان به معرض زيارت و تماشاي آن ميرفتند.
به دستور حضرت آيةالله حاج سيد محسن حکيم، حجةالاسلام - آقاي حاج سيد ابراهيم طباطبائي داماد آقاي حکيم - و آقايان حاج سيد محمد افضل و حاج ميرزا حسن کلاهدوزان در اين مورد همکاري و کوشش و نظارت کلي داشتند.
ضمنا يک جفت درب از طلا و نقره و ميناکاري جهت حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام از طرف آقايان حاج حسن واحد و محمود و ابوالقاسم جليليان به سرپرستي آقاي حاج سيد محمد افضل به اتمام رسيد که آن هم با ضريح مطهر حمل گرديد.
همچنين يک زوج درب منبتکاري بسيار زيبا از طرف اخوان خالقزادگان جهت درب قبلهي صحن حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام ساخته شده که شرح آن جداگانه در همين شماره منتشر شده است.
[ صفحه 318]
بسيار باعث مسرت و خشنودي است که توسط شيعيان ايراني، بالأخص اهالي اصفهان، براي تحکيم مباني دين مبين اسلام بخصوص حفظ شعائر مذهبي چنين اقدامات مفيد و مؤثري به عمل ميآيد.
بامداد روز پنجشنبه بيست و هفتم آبان ماه [1] بدرقهکنندگان ضريح از قزوين به همدان و کرمانشاه رفتند و پس از صرف شام در کرمانشاه عازم مرز خسروي شدند.
کاروان حامل ضريح روز جمعه وارد خانقين شد و بامداد شنبه طي مراسمي از خانقين عازم بغداد گرديد. [2] .
ضريح مطهر
اينجا حرم پاک علمدار کربلاست
اين آستان قدس شهيد ره خداست
اينجا حريم حضرت بابالحوائج است
دولت درين مقام و گشايش درين سراست
اين جا بود شهيدي که تا ابد
خاکش حياتبخش و هوايش عبيرزاست
اين بارگاه شاه جهان حقيقت است
اين جايگاه جلوهي انوار کبرياست
اين خاک مشکبيز که دارالشفا بود
هر ذرهاش به چشم ملايک چو توتياست
اين جاست جايگاه شهيدي که تا به حشر
دين خدا و پرچم اسلام از او به پاست
[ صفحه 319]
اين جاست جايگاه اميري که در کرم
کان سخا و ابر عطا و يم وفاست
اين جاست جايگاه علمدار لشگر
کز بهر حق عليه ستمگر به پاي خاست
دريادلي غنوده در اينجا که هم چو نوح
در بحر دين به کشتي توحيد ناخداست
سقاي اهل بيت حسين علي بود
اين تشنهلب که خاک درش چشمهي بقاست
گردد مس وجود تو چون زر در اين مقام
اين بارگاه خشت وجودش ز کيمياست
آيينهي تمامنماي حقيقت است
هر دل که با ولاي ابوالفضل آشناست
حاتم که گشت شهرهي آفاق از سخا
در آستانهي کرمش کمترين گداست
آن کس که سر ز فخر بسايد بر آسمان
اينجا که ميرسد ز ادب قامتش دوتاست
آب فرات تا به ابد شرمگين بود
از تشنهاي که ساقي و سقاي کربلاست
در روز حشر فاطمه گردد شفيع خلق
در دست وي دو دست بود کز بدن جداست
از اين مصيبتي که به آلنبي رسيد
تا روز رستخيز به پا پرچم عزاست
امروز هر که خدمت آلعلي کند
فردا شفيع او به صف حشر مرتضي است
بر طبق امر آيت حق «حضرت حکيم»
آن کس که حکم او به همهي شيعيان رواست
[ صفحه 320]
شد اين ضريح ساخته در شهر اصفهان
شهري که گر جهان هنر خوانمش سزاست
تاريخ اين ضريح «طلايي» چنين سرود
«عباس مير جنگ و علمدار نينواست»
|