عالم و فقيه فرزانه حضرت آيةالله العظمي آقاي حاج سيد تقي طباطبائي قمي دام ظله العالي [1] فرزند بزرگمرد جهان تشيع آيةالله العظمي آقاي حاج آقا حسين طباطبائي قمي (ره) داستاني مربوط به علمدار امام حسين عليه‏السلام در شهر لکنهو در کتاب شهيد کربلا ج 2 ص 192 چنين نقل مي‏کنند: در شهر لکنهو - واقع در شمال هند - زيارتگاه مخصوصي وجود دارد که به مناسبت وجود يک پنجه‏ي فلزي در آن، محل رفت و آمد شيعيان (بويژه در ايام محرم) است. داستان زير، چگونگي پيدا شدن مزبور و بناي آن زيارتگاه را شرح مي‏دهد: يکي از حجاج هندي شبي در مکه، حضرت عباس بن علي عليهماالسلام حامل لواي امام حسين عليه‏السلام را در خواب ديد و او را به محل دفن خويش در کربلا راهنمايي کرد. وقتي که حاجي هندي به آنجا رفت، اين پنجه را عينا در آنجا ديد [ صفحه 300] و در بازگشت آن را نزد نواب آصف‏الدوله، حاکم وقت لکنهو، آورد. نواب نيز زيارتگاه مخصوصي براي پنجه‏ي مزبور بنا کرد و توليت و رسيدگي آن را به همان حاجي که پنجه را از کربلا آورده بود واگذار کرد. بعد از مدتي، سعادت‏علي‏خان بيمار شد و شفا يافت و بعد از شفا يافتن، «درگاه» زيبايي را براي پنجه ساخت. از آن به بعد تاکنون، در روز پنجم محرم مردم به اين محل مي‏آيند و علمهاي خود را به آن پنجه مي‏مالند. علمهايي که براي تبرک جستن از (پنجه) مي‏آوردند به چهل يا پنجاه هزار مي‏رسد. [ صفحه 301]

[1] آيت‏الله حاج سيد تقي قمي در کتاب مجالس شب‏هاي شنبه ج 1، ص 217، آن شب متوسل به حضرت قمر بني‏هاشم ابوالفضل العباس عليه‏السلام شده و ضمنا يادي از مرحوم پدرشان آيت‏الله العظمي حاج آقا حسين قمي رحمة الله عليه مي‏کند و مي‏گويد که پدرم مي‏گفت: هر کس در کربلا باشد و در شبانه‏روز يک مرتبه به حرم سيدالشهداء امام حسين عليه‏السلام مشرف نشود پوست‏کلفت است. و اگر در دو شبانه‏روز به حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام مشرف نشود باز پوست‏کلفت است. حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام در بين عربها خصوصيتي دارد که حرم امام حسين عليه‏السلام آن خصوصيت را ندارد، ضريح ايشان هميشه پر از پول مي‏باشد و اين در اثر آن است که حاجات خود را مي‏گيرند: در معني، عقيده‏ي ويژه‏اي به آن حضرت دارند: زياد نذر مي‏کنند. اينها مطالبي است که خداوند اين چنين قرار داده و عقل ما قدرت درک آن را ندارد. مصيبت حضرت را از اينجا شروع مي‏کنند: مردم نذر چشم زياد مي‏کنند. مي‏گويند: يک چشم، نذر اباالفضل العباس عليه‏السلام منشأ اين کار همين مصيبتي است که اکنون مي‏خوانم دشمن، چشم آقا را نشانه گرفت طبعا تير را بايد از چشم با دست بيرون کشيد ولي ابوالفضل العباس عليه‏السلام که دست ندارد، سر مبارک را پائين آورد تا با زانوان مبارک تير را از چشمش بيرون کشد، دشمن بي‏شرف از اين موقعيت استفاده کرد، عمود آهنيني را بر فرق مبارکش فرود آورد اينجا بود که صداي حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام بلند گرديد: برادر برادرت را درياب.