عمارت اول آستانهي حيدريه: در حدود سال 175 ق توسط هارونالرشيد بنا گشت. حرم مطهر چنانکه در کتاب ارشادالقلوب ديلمي آمده است چهار درب داشت و ضريح مقدس از سنگ سفيد بوده و گنبد از گل سرخ که بالاي آن علامات سبزي نصب بود.
عمارت دوم: پس از به قدرت رسيدن داعيالصغير از نوادگان زيد بن امام زينالعابدين عليهالسلام در طبرستان، عمارت دوم اين آستانه در نهايت شکوه و عظمت آغاز شد، اين عمارت هفتاد طاق داشت. ابنابيالحديد در شرح نهجالبلاغه خود (2 / 46 - 45) فقط به بناي گنبد اين عمارت اشاره کرده است.
عمارت سوم: توسط عضدالدولهي ديلمي بنا گشت و در حدود 372 ق ساختمان آن پايان يافت و اين سال وفات عضدالدوله است که حسب وصيت وي در مقبرهي خاصي که در عمارت آستانه قبلا پيشبيني شده بود دفن شد و تا عصر حاضر آن حجره به مقابر سلاطين آلبويه معروف است و نيز وي اولين شخصي بود که در آستانهي حضرت اميرالمؤمنين علي عليهالسلام دفن شد. عضدالدوله عمارت آستانه را در نهايت شکوه و عظمت بنا کرد و اموال زيادي صرف نمود و معماران و هنرمندان را از اطراف و اکناف براي اين کار دعوت کرد. و همچنين تمام سلاطين اين خاندان و وزراي آنان در تعمير و تزيين اين آستانه نهايت اهتمام را داشتند. عضدالدوله علاوه بر بناي عمارت آستانهي حضرت اميرالمؤمنين علي عليهالسلام، شهر نجف اشرف را هم بنا نمود و در آن خانههاي بسيار و حمامها و بازارهاي متعدد تأسيس و شيعيان را تشويق به سکونت در آنجا کرد و خدمهاي براي آستانه تعيين و موقوفات زيادي وقف آن نمود.
ابنبطوطه که به سال 727 ق وارد نجف شد در سفرنامهاش مينويسد: «از باب حضرت وارد مدرسهي بزرگي ميشوند که طلاب و صوفيان شيعه در آن سکونت دارند. در اين مدرسه از هر مسافر تازه وارد تا سه روز پذيرايي ميشود و هر روز دو بار غذايي مرکب از نان و گوشت و خرما به مهمانان ميدهند. از مدرسه وارد بابالقبله ميشوند.
حاجبان و نقيبان و سرايداران در اين محل مراقب زوار ميباشند و چون کسي براي زيارت
[ صفحه 30]
وارد ميشود به نسبت وضع و مقام او همگي آن جماعت يا يکي از آنها بلند ميشوند و با او در آستانهي حرم ميايستند و اذن دخول ميخوانند، سپس اشارت ميکنند که آستانه و دو طرف چارچوبهي درب ورودي را ببوسد و داخل حرم بشود.
داخل حرم به انواع فرشهاي ابريشمين و غيره مفروش است و قنديلهاي بزرگ و کوچک از طلا و نقره در آن آويخته. در وسط حرم مصطبهي چهارگوشي است که صندوقي چوبين دارد و بر روي صندوق صفحات طلاي پرنقش و نگار که در ساختن آن کمال استادي و مهارت را به کار بردهاند و با ميخهاي نقرهاي فروکوبيدهاند چنان که هيچ چيزي از چوب نمودار نيست. ارتفاع مصطبه کمتر از ارتفاع قامت آدمي است و در آن سه قبر هست که ميگويند يکي از آن آدم عليهالسلام و ديگري از آن نوح عليهالسلام و سومي از آن علي عليهالسلام ميباشد و بين اين سه قبر در طشتهاي زرين و سيمين گلاب و مشک و انواع عطريات ديگر گذاشتهاند که زوار دست خود را در آن فروبرده به عنوان تبرک بر سر و روي خود ميکشند. درب ديگر حرم که آستانهي نقرهاي و پردههاي ابريشمين الوان دارد به سوي مسجدي بازي ميشود که آن خود چهار در دارد و هر چهار درب داراي آستانههاي نقره و پردههاي ابريشم ميباشد. داخل مسجد نيز فرشهاي عالي انداختهاند و ديوارها و سقف آن با پردههاي حرير مستور است».
آتشسوزي آستانهي علوي در قرن هشتم هجري: در سال 775 ق قسمتي از آستانهي علوي دچار آتشسوزي گشت، مخصوصا تزيين ديوارها که تمامي آن از چوب ساج و آيينهکاري و نقاشي نفيس شده بود و پردههاي حرير و فرشهاي آستانه همگي طعمهي حريق گشت. شيخ کمالالدين عبدالرحمن عتايقي حلي نجفي که خود آتشسوزي آستانهي علوي را مشاهده نموده بود، بدون اينکه حجم و مقدار خسارت حريق اشاره نمايد در آخر کتاب شرح الفصول الايلاقيه خود مينويسد تأليف اين کتاب در محرم سنهي 755 ق، سال آتشسوزي در آستانهي علوي، پايان گرفت سپس اضافه نموده که عمارت آستانه در سنهي 760 ق تجديد بنا شد.
ابنعنبه که کتاب عمدةالطالب را در سنهي 812 ق تأليف نموده، به طور دقيقتر حجم و مقدار حريق را مشخص ميکند و تأکيد دارد که قسمتي از تزيين عمارت آستانهي
[ صفحه 31]
علوي دچار حريق شد و قسمتي از عمارت آستانه که قبور سلاطين آلبويه را دربر داشت سالم ماند، خزانهي (کتابخانهي) آستانهي حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام که پس از هجرت شيخ طوسي به نجف اشرف مورد توجه علماي شيعه قرار گرفته بود و اکثر مؤلفين نسخهاي (و غالبا نسخهي اصلي) از دستنويس خود را به اين آستانه اهدا ميکردند، در اين آتشسوزي کلا طعمهي حريق گشت.
از جمله نفايس خطي که در اين آتشسوزي از بين رفت قرآني بود بر پوست آهو که ميگويند به خط حضرت امير عليهالسلام در سه جلد بزرگ بوده است. ناگفته نماند که يکي از مجلدات فقط حواشي آن سوخته و خطوط آن سالم مانده است.
عمارت چهارم آستانهي علوي: هيچ يک از محققين و مورخين اصلاح و تعميرات آستانهي علوي را که پس از آتشسوزي صورت گرفت به شخص معيني نسبت نميدهند و اين ميرساند که اصل عمارت عضدالدوله ديلمي سالم بوده و قسمتي از تزيينات طعمهي حريق شده، سپس تزيينات حرم مطهر از طرف جمع کثيري از شيعيان و سلاطين تکامل يافته است. امروزه حرم مطهر آستانه از آثار آلبويه و صحن شريف، از آثار صفويه و مجموعهاي از شاهکارهاي معماري اسلامي در جهان به شمار ميرود.
آستانه علوي در عصر صفويه: پس از به قدرت رسيدن سلسلهي صفويه در ايران و بر اساس اعتقاد راسخ سلاطين اين خاندان به حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليهماالسلام، تعميرات آستانهي علوي به دست شاه اسماعيل صفوي در سال 914 ق آغاز شد و در عصر شاه عباس و با طرح و نقشه و مهندسي شيخ بهائي صحن شريف آستانهي حيدريه تکميل گشت و تزيينات و تعميرات و هدايا در دوران صفويه بدون انقطاع استمرار يافت.
شاه اسماعيل صفوي در روز 25 جماديالثاني سال 914 ق وارد بغداد گشت و در باغ پير بوداق منزل نمود و مورد استقبال شيعيان عراق قرار گرفت. سپس رهسپار کربلا شد و بعد به زيارت حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام به نجف اشرف شتافت و هداياي نفيسي به خزانهي آستانهي علوي اهدا کرد و تمام حرم مطهر و رواقهاي شريف را با فرشهاي ابريشمي مفروش نمود و قنديلهاي طلا جهت روشنايي به حرم تقديم داشت و شش عدد
[ صفحه 32]
صندوق خاتم در حرم قرار داد.
آستانهي علوي در عصر نادرشاه افشار: در سال 1156 ق هنگامي که نادرشاه به زيارت آستانهي علوي مشرف شد دستور داد که کاشيهاي سبزرنگي که در عصر صفويه به طرح شيخ بهايي گنبد و دو گلدسته را تزيين کرده بود بردارند و تمامي آن را با طلا تزيين کنند. وي اموال عظيمي صرف تعميرات آستانه نمود و هداياي بيشماري به خزانهي علوي اهدا کرد که اکثر آنها تا عصر حاضر در خزانهي آستانهي علوي باقي است. گنبد آستانه که در عصر عضدالدوله سفيد بود و در عصر صفويه سبز گشته بود، در عصر نادرشاه با طلا تزيين شد و تاريخ آن را در کتيبهي ايوان طلاي آستانهي علوي با طلا سال 1156 ق نگاشتهاند. اين عمل نادرشاه تأثير عميقي در قلوب شيعيان نهاد و جمعي کثير از فحول شعراي شيعه به فارسي و عربي و ترکي و هندي اشعاري به اين مناسبت سرودهاند.
همچنين نادرشاه در تزيين حرم مطهر و کاشيکاري صحن شريف کوشش بسيار کرد، از جملهي آثار وي که تاکنون باقي است کاشيکاري ايوانالعلماء جنب رواق به سمت شمال است که به مقامالعلماء هم شهرت دارد و در اين مکان بسياري از فحول علماي شيعه و بعضي از زعماي صفويه مدفون ميباشند. همسر نادرشاه، رضيه بيگم دختر شاه سلطان حسين صفوي، نيز مبلغ بسياري جهت تعميرات و مرمت اماکن متبرکه وقف نمود که اکثر کاشيکاري آستانهي علوي از آن محل انجام گرفت.
آستانهي علوي در عصر قاجاريه: هر يک از شاهان قاجاريه آثاري در اين آستانه از خود باقي گذاشتهاند، از آن جمله آقا محمدشاه قاجار در سال 1211 ق ضريح نقره به آستانهي علوي تقديم نموده، سپس فتحعليشاه در سال 1236 ق تعميراتي در آستانه انجام داد که تجديد طلاي دو گلدستهي آستانه از آن جمله است و بعد در سال 1262 ق به امر عباس قليخان وزير محمدشاه فرزند عباس ميرزاي قاجار ضريح ديگري از نقره به آستانه اهداء گشت.
|