جناب حجةالاسلام آقاي سيد عطاءالله احمدي اصفهاني طي مکتوبي به انتشارات مکتبالحسين عليهالسلام بيتالعباس سده را چنين معرفي کرده است.
هيئت محترم حضرت امالبنين عليهاالسلام در سده اصفهان از سال 1350 شمسي تأسيس شده و مجالس مديحهسرايي و مرثيهخواني اهل بيت عليهمالسلام را به صورت سيار برپا نموده است. در محافل و مجالس و مساجد به شعائر مذهبي و اسلامي ارج نهاده و مردم را دعوت به شرکت و انجام فرايض مذهبي مينمايد. اعضاي اين هيئت سرانجام پس از گذشت 25 سال سابقه و تجربه و حرکت همراه هيئت عزاداران اهل بيت عليهمالسلام در گذرها و سينهزني تصميم به تهيهي محلي به نام بيتالعباس عليهالسلام نمودند. و در طول چند ماه گذشته در حدود 600 مترمربع زمين توسط مردم خيرانديش و مذهبي که هر کدام ده مترمربع و بيست مترمربع خريداري کردند، زمين در خيابان وليعصر عجل الله تعالي فرجه الشريف. آماده و مسطح گرديده است و قرار است اين زمين به مساحت حدود دو هزار مترمربع خريداري شود و سپس با ساختماني مجهز جهت پذيرايي و برگزاري جلسات هيئت براي جشنهاي ائمهي اطهار عليهمالسلام و روزهاي عزاداري و همچنين امور خيري فرهنگي مذهبي آماده گردد. درخور ذکر است که از سال 1350 شمسي هيئت امالبنين عليهاالسلام تاکنون روزهاي جمعه از ساعت 4 بعدازظهر به صورت سيار در منازل و يا مساجد به خواندن دعاهاي توسل، زيارت عاشورا و سمات مبادرت ميورزند. و مديحهسرائي و مرثيهخواني را که به علت بيريا بودن جلسات هيئت، و خلوص صادقانهي آن جمعيت انبوهي هر هفته از زن و مرد و پير و جوان مخلصانه گرد هم جمع شده و دعا ميخوانند.
اعضاي هيئت مؤسس و هيئت مديره و امناي هيئت انتظار دارند افراد خير و علماي عاليقدر و دستاندرکاران امور مذهبي در اين زمينه کمک و مساعدت نمايند تا اين مکان مقدس به وجه احسن تکميل گردد.
از طرف اعضاي هيئت امنا، هيئت مؤسس و هيئت مديره حضرت امالبنين عليهاالسلام بيتالعباس سده اصفهان.
[ صفحه 256]
بيتالعباس سده اصفهان
اي جان جهان تو را فدا عباس
اي شير دلير کربلا عباس
سقاي شهيد نينوا عباس
ايثار تو کرده عقل را مبهوت
اي معدن خوبي و وفا عباس
دشمن ز شجاعتت همي لرزيد
تو عامل امن خيمهها عباس
در راه حسين جان فدا کردي
اي جان جهان تو را فدا عباس
لب تشنه به آب دست يازيدي
افتادي به ياد پيشوا عباس
ز آن آب نخورده آمدي بيرون
با قلب سليم و باصفا عباس
تو عاشق حق سرمدي بودي
خورشيد فتوت و وفا عباس
بيمهر حسين ره نميرفتي
در سوگ تو کرد ناله يا عباس
اندر ره حق دو دست خود دادي
قربان تو جمله اوليا عباس
فرياد ز لحظهاي که دشمن زد
با گرز بر آن سرش عباس
از اسب فتادي بر زمين آخ واي
با سينه تير خورده يا عباس
[ صفحه 257]
از شدت اين مصيبت عظمي
عالم همه ماتم و عزا عباس
تو درس وفا و صبر و دينداري
دادي به جهانيان ايا عباس
از درک مقام تو خرد عاجز
تو برتر از عقل و فکر ما عباس
در سوگ تو گر هميشه خون گريم
حق تو نميشود ادا عباس
آصف طمع شفاعتش داري
نوميد نميکند تو را عباس [1] .
|