واردين به کربلا از اولاد عباس بن علي عليهماالسلام: عمادالدين ابومحمد و يا ابيجعفر الثاني محمد بن حمزة بن الحسن بن عبيدالله بن العباس بن علي بن ابيطالب عليهمالسلام، مشهور به ابنحمزهي طوسي، از برجستگان شيعه و اکابر فقهاي اماميه و روات حديث است. مدفن و آستانهي وي در قبرستان قديمي کربلا قرار دارد که امروزه در جنوب شرقي آستانهي حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام، در محلهي العباسية الشرقية بر خيابان باب طويريج در وسط شهر کربلا واقع شده است.
تاريخ بناي عمارت اول آستانه به وضوح معلوم نيست ولي داراي عمارتي بر مزارشريف بوده که در عصر صفويه تجديد بنا گشته و گنبدي بر فراز قبر او برآوردهاند و يکي از زيارتگاههاي کربلا بوده است. [1] .
در حدود 1243 ق حاج ملا محمدصالح برغاني حائري پس از تخريب عمارت
[ صفحه 207]
اول که فرسوده گشته بود، عمارت دوم آستانهي ابنحمزه طوسي را بنا نمود که شامل رم و يک رواق و گنبد بر مزار وي ميباشد. سپس در سال 1287 ق که ناصرالدين شاه قاجار به زيارت کربلا مشرف گشت تعميراتي در عمارت آستانهي ابنحمزه انجام داد و صحن آن را توسعه داد. آستانهي ابنحمزهي طوسي در حال حاضر داراي حرمي است که در وسط آن قبر مطهر واقع شده و بر روي قبر صندوقي قرار دارد، که يک ضريح سهمتري صندوق را احاطه نموده و بالاي ضريح نيز گنبد است. [2] .
شهيد آباد کربلا
سالها ترک تبسم کردهام
من در آيينه گلي گم کردهام
يک نفر مانند گل پاکيزه نيست
گل براي من تمام زندگي است
دستها، لبخندها، خنجر شدند
دسته گلهايم همه پرپر شدند
اشک بايد ريخت يا فرياد کرد؟
گريه بايد کرد و گل را ياد کرد
راه من، باريک شب، تاريک شد
کربلا آيينهي نزديک شد
شاخهشاخه ريخته در نينوا
دستهگلهاي قشنگ کربلا
بوي گلهاي کبود و سوخته
در نگاه شيعه خون افروخته
پاي يک گل «نينواخواني» خوش است
گريه در عين پريشاني خوش است
نينوا يعني غم و دامان دوست
کربلا يعني هميشه گريه هست
روزها از ماهها کم ميشود
ماهها يکيک محرم ميشود
عاشقان «خنجر و دار» يم ما
زخم عاشورا به دل داريم ما
شور عاشوراست شعر نينوا
«کل يوم، کل أرض کربلا»
نيست زير گنبد نيلوفري
يک شهيدي چون (حسين بن علي)
[ صفحه 208]
ما به تيغ عشق کشته گشتهايم
سرفراز از کربلا برگشتهايم
زخمپوشان، تشنهکام کوثريم
سلسلهداران موي دلبريم
اين نداي خون نواي نينواست
در جنون عشق، عالم کربلاست
پرده در پرده نوا سرداده چون
کربلا در کربلا، هل من جنون؟!
نقش بر خاکند از طف تا نجف
لالههاي سربريده هر طرف
با نواي نالهها، ني گفته است
هر قدم اينجا شهيدي خفته است [3] .
[ صفحه 209]
|