خانم باباحسيني، که دخترش از شفايافتگان مرقد مطهر شاه سيد علي است، مي‏گويد: اين جانب شهربانو باباحسيني (ساکن جنت‏آباد قم) مادر مريض اقدس خراساني که دخترم پس از بستن لوله‏هاي رحم دچار مرض شد. پس از بستري‏شدنهاي مکرر در بيمارستانهاي قم و جاهاي ديگر، از علاجش نااميد شديم، سپس به آستانه‏ي امامزاده سيد علي آمده و متوسل به وي شديم. خود مريضه، خانم اقدس خراساني، مي‏گويد: ديدم شب اول در عالم رؤيا، آقايي که لباس و قد بلندي داشت تشريف آوردند و فرمودند: اين بشقاب برنج را بگير و بخور. من اول امتناع کردم و سپس خوردم. آنگاه آبي به وسيله‏ي خانمي به من داده شد و گفت: عزيزم چه شده است؟ گفتم: خانم من گرفتارم، مريضم. فرمودند: صبر کن! چند روز بعد شب جمعه، در خواب ديدم آقا آمدند با لباس سفيد و عمامه‏ي سبز و قد بلند. دو مرتبه دور قبر دور زدند و بار سوم از درب مرقد بيرون آمدند و رو به پسرم کرده و گفتند: عزيزم، مادرت را خيلي دوست داري؟! بلند شو، با مادرت برو منزل، مادرت خوب شد! [ صفحه 203] مادر مي‏افزايد که، بعدازظهر پنجشنبه جارو را برداشتم حرم را جارو کنم، اولين بار که جارو را به زمين زدم، ديدم آقاي سيدي لباس سفيد در تن و دستار سبز بر سر داشتند، و يک پنج توماني به دست من دادند و تا من برگشتم چيزي بگويم ديدم نيستند. الحمد لله مريض سالم و شفا گرفته، از حرم به طرف منزل رفتند. قم، خيابان آذر، شهرک طالقاني، ده‏متري دوم، مسجد علي‏اکبر عليه‏السلام، منزل ابوالفضل براتي، پلاک 18، سن مريض: 28 سال، شغل: خانه‏دار.