کسي را در اصطلاح مي‏توان سيد گفت که حسب و نسب وي از طرف پدري به حضرت علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام يا به عقيل يا به عباس و امثال ايشان که به حضرت عبدالمطلب و حضرت هاشم مي‏رسند منتهي شود. منظور از عقيل: عقيل بن ابي‏طالب برادر اميرالمؤمنين: علي عليه‏السلام و منظور از عباس: عباس بن عبدالمطلب مي‏باشد. [1] . چون حسب و نسب حضرت ابي‏الفضل عليه‏السلام چنانکه قبلا نگاشتيم از طرف پدري به حضرت امير و از آن بزرگوار به [ صفحه 7] آباء و اجداد پيامبر صلي الله عليه و آله منتهي مي‏شود و نيز از طرف مادران مادرش به آباء و اجداد پيغمبر خدا منتهي مي‏گردد لذا شک و ترديدي در اين نيست که حضرت قمر بني‏هاشم عليه‏السلام هم سيد است. اين موضوع را از اين لحاظ تذکر داديم که بعضي از دشمنان گفته و شايد بگويند: حضرت ابي‏الفضل سيد نبوده. معني کلمه‏ي سيد چيست و از چه زماني تلفظ شد؟ معني کلمه‏ي سيد را از دو نظر شرح مي‏دهيم: يکي از نظر لغت عرب و ديگري از نظر اصطلاح و استعمال. کلمه‏ي سيد از نظر لغت عرب: در کتاب: معجم متن اللغه که انصافا در علم لغت بي‏نظير است راجع به کلمه‏ي سيد مي‏نگارد: سيد يعني: رئيس، پرورش دهنده، آقائي که مالک باشد. شخصي که شريف و فاضل باشد. کسي که سخي و کريم باشد، شخصي که در مقابل اذيت و آزار قوم خود حليم و بردبار باشد، کسي که عابد و باحلم و پرهيزکار باشد، شوهر، شخصي که خشمش بر او غالب نشود، کسي که به وسيله‏ي عقل و مال و نفع بر غير خود فائق آيد، شخصي که مال خود را در راه حق عطا کند، کسي است که خدا رزق و شخصيتي به او عطا کند و او شکر خدا را به جاي آورد، بزرگ و مربي خاندان و... نگارنده گويد: از اين تعريف‏هائي که براي کلمه‏ي سيد کرده‏اند اين طور به دست مي‏آيد که هر کسي داراي کليه يا قسمتي يا يکي از اين گونه صفات باشد چه در گذشته‏ها و چه در آينده مي‏توان از نظر لغت عرب به وي سيد گفت، خواه از فرزندان [ صفحه 8] عبدالمطلب و هاشم و از آن دودمان باشد و خواه نباشد. لذا عرب‏ها در موقع مکالمه و گفتگو چه کتبا و چه شفاها و لسانا يکديگر را سيد خطاب مي‏نمايند. کلمه‏ي سيد از نظر اصطلاح و استعمال کلمه‏ي سيد از نظر اصطلاح و استعمال فارسي‏زبانان به اشخاصي گفته مي‏شود که حسب و نسب آنان از طرف پدري به حضرت هاشم که جد دوم پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله بوده منتهي شود، اينگونه سادات که از طرف پدري به حضرت هاشم مي‏رسند هم از نظر لغت عرب و هم از نظر اصطلاح داراي مقام سيادت مي‏باشند، زيرا آنان از طرفي داراي صفات نيکوئي هستند که در ضمن کلمه‏ي: سيد از نظر لغت عرب خوانديم و از جهتي هم از طرف پدري به حضرت هاشم عليه‏السلام منتهي مي‏گردند. از شرح و بسطي که داده شد جواب اين موضوعي که مي‏گويند: سيد از چه موقعي پيدا شده معلوم گرديد. زيرا که کلمه‏ي سيد از نظر لغت عرب زمان و تاريخ معلومي ندارد، بلکه از قديم‏الايام يعني از زماني که زبان عربي به وجود آمد [2] عرب هر شخصيت برجسته و ممتازي را سيد خطاب مي‏کرده و کلمه‏ي سيد از نظر اصطلاح به افرادي گفته مي‏شود که از طرف پدري به حضرت هاشم منتهي شوند و آباء و اجداد حضرت نبوي صلي الله عليه و آله را هم از اين لحاظ سيد مي‏گفتند که واجد جميع صفات حميده و [ صفحه 9] پسنديده بودند. صلي الله عليهم اجمعين. ابن‏اثير در کتاب: نهايه مي‏نگارد: اصل کلمه‏ي: سيد - که اجوف واوي و از باب نصر ينصر و صفت مشبهه مي‏باشد - سيود بوده، آنگاه واو - مکسور را براي - ياء ساکن - که قبل از آن بود قلب به - ياء - کردند و - ياء را در ياء - ادغام نمودند تا کلمه‏ي: سيد بدين صورت درآمد. نگارنده گويد: از اين قبيل ادغام‏ها در اصطلاح و زبان عربي فراوان است، نظير کلمه‏ي: طيب، نير، خير، ميت و... حضرت ابي‏الفضل از آل محمد است درباره‏ي اينکه حضرت ابي‏الفضل عليه‏السلام از آل محمد صلي الله عليه و آله و به يک چنين مقامي سرفراز است از روايات شيعه صرف‏نظر مي‏کنم و اين افتخار را براي آن حضرت از اخبار و روايات اهل تسنن به عرض خوانندگان معظم مي‏رسانيم: ابن‏اثير جرزي که يکي از علماء و دانشمندان بزرگ اهل تسنن به شمار مي‏رود در کتاب: نهايه، در لغت: اول مي‏نگارد صدقه براي حضرت محمد و آل آن بزرگوار صلي الله عليهم اجمعين حلال نيست. [3] . آنگاه از قول شافعي نقل مي‏کند و مي‏گويد: اين حديث [ صفحه 10] دلالت مي‏کند که آل محمد آن افرادي هستند که صدقه بر آنان حرام مي‏باشد و خمس در عوض صدقه براي ايشان مقرر شد. اشخاصي که صدقه بر آنان حرام است همان افرادي هستند که از نسل و صلب حضرت هاشم و مطلب باشند. در کتاب: معجم متن اللغة که نويسنده‏ي آن از دانشمندان اهل تسنن محسوب مي‏شود در لغت: اول مي‏نويسد: منظور از آل پيامبر اهل‏بيت آن حضرت است. و در لغت: اهل مي‏نگارد: منظور از اهل‏بيت حضرت محمد: علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم‏السلام مي‏باشند. احمد حنبل که امام و رئيس مذهب حنبلي‏ها به شمار مي‏رود در جلد - 6 - کتاب مسند (به ضم ميم و فتح نون) خود، صفحه‏ي 323 از ام‏سلمه که زوجه‏ي رسول خدا بود نقل مي‏کند: پيامبر خدا به فاطمه‏ي زهراء فرمود: شوهرت علي و فرزندانت حسن و حسين را نزد من بياور. موقعي که فاطمه‏ي اطهر ايشان را آورد پيغمبر اکرم يک کساء فدکي را بر روي ايشان افکند. آنگاه پس از اينکه دست مبارک خود را روي آن کساء نهاد گفت: پروردگارا! اينان آل محمدند. بارخدايا! صلوات و برکات خود را براي محمد و آل محمد عطا کن، زيرا تو پسنديده و بزرگواري. ام‏سلمه مي‏گويد: من هم گوشه‏ي کساء را بلند کردم که داخل کساء شوم ولي پيغمبر خدا آن را از دستم گرفت و فرمود: تو نيز بخير و سلامت خواهي بود. نگارنده گويد: شکي نيست که حضرت ابي‏الفضل از بني‏هاشم مي‏باشد و نيز شکي نيست که صدقه بر آن بزرگوار حرام [ صفحه 11] است. پس بنا به قول شافعي و ابن‏اثير و صاحب کتاب: معجم متن اللغه که اقوال آنان را نگاشتيم ترديدي نيست که حضرت قمر بني‏هاشم از آل محمد است و از طرفي هم چون حضرت علي عليه‏السلام بنا به روايت احمد حنبل و ده‏ها روايت از اهل تسنن از آل محمد به شمار مي‏رود پس حضرت اباالفضل هم که فرزند و خلف صالح آن بزرگوار است از آل محمد محسوب مي‏شود. حضرت قمر بني‏هاشم که از آل محمد به شمار مي‏رود داراي بزرگترين افتخار و سرفرازي است، زيرا آنچه که صلوات و درود در حال تشهد و غيره به حضرت محمد و آل اطهر آن بزرگوار فرستاده شود حضرت ابي‏الفضل هم در رديف ايشان خواهد بود. ولي گروهي از اهل تسنن از صلوات و درود به آل محمد خودداري بلکه مخالفت مي‏نمايند. چنان که در موقع گفتگو و در کتب ايشان شنيده و خوانده نمي‏شود. در صورتي که علماء بزرگ آنان از جمله در کتاب: فيض القدير، جلد - 5 - صفحه‏ي - 19 - روايت مي‏کند که هيچ دعائي مستجاب نخواهد شد مگر اينکه به محمد و ال او صلوات و درود فرستاده شود. در کتاب: صواعق محرقه‏ي ابن‏حجر، صفحه‏ي 87 مي‏نويسد پيامبر مي‏فرمود: صلوات: بتراء بر من نفرستيد. گفتند: صلوات بتراء کدام است!؟ فرمود: اين است که بگوئيد: اللهم صل علي محمد و نگوئيد: و آل محمد. بلکه بگوئيد: اللهم صل علي محمد و آل محمد نيز در کتاب سابق الذکر، صفحه‏ي - 88 - از قول شافعي که [ صفحه 12] امام مذهب شافعيه به شمار مي‏رود نقل مي‏کند: 1- يا أهل‏بيت رسول الله حبکم فرض من الله في القرآن أنزله‏ 2- کفاکم من عظيم القدر أنکم من لم يصل عليکم لا صلوة له‏ 1- يعني اي اهل‏بيت رسول خدا! محبت و دوستي شما از طرف خدا واجب و لازم شده، چنان که اين محبت را در قرآن نازل و واجب کرده است. 2- براي عظمت و قدر و قابليت شما همين بس که هر کس (در تشهد نماز) بر شما صلوات نفرستد نمازي براي او نخواهد بود.

[1] لذا در کتاب: عروة الوثقي، در باب تقسيم خمس، فصل دوم و در کتاب: فقه امام جعفر صادق عليه‏السلام، جلد دوم، صفحه‏ي - 123 - از حضرت صادق نقل مي‏نمايند که فرمود: خمس يعني سهم سادات مال آن افرادي است که حسب و نسب آنان از طرف پدري به علي بن ابيطالب و عقيل و عباس منتهي شود - مؤلف. [2] در کتاب، روضات در شرح حال ابوالاسود دوئلي مي‏نگارد: اول کسي که به زبان عربي تکلم کرد حضرت اسماعيل بن ابراهيم خليل عليه‏السلام بود - مؤلف. [3] عبارت عربي: لا تحل الصدقة لمحمد و آل محمد. منظور از اين صدقه‏اي که به حضرت محمد و آل آن حضرت حلال نيست: زکات واجب مال و زکات فطريه مي‏باشد. اين دو نوع زکات را کليه‏ي علماء حرام مي‏دانند که غير هاشمي به هاشمي بدهد. ولي مابقي صدقات واجبه و مستحبه را براي سادات حلال مي‏دانند - مؤلف.