گاهي بعضي از مخالفين و معاندين و گروهي از دوستان بياطلاع اعتراض ميکنند و ميگويند: بوسيدن ضريح امامان و همچنين ضريح حضرت عباس عليهمالسلام بدعت است و نتيجهاي نخواهد داشت، زيرا بوسيدن ضريح که از مقداري فلزات و طلا و نقره ساخته شده در روا شدن حوائج اثري ندارد.
[ صفحه 177]
گرچه اينگونه اعتراضات غيروارد هستند، زيرا شخص دشمن و مخالف همه وقت در نظر دارد: نقطهي ضعفي از حق و حقيقت به دست آورد. و دوست بياطلاع هم از لحاظ بياطلاعي به طرف گمراهي رهسپار ميشود و چون بياطلاع نميتواند مطلب حق را بپذيرد. بدين جهت و جهات ديگري است که افراد دانشمند جوابي در مقابل اينگونه اعتراضات ندادهاند و يا اينکه به مختصر جوابي قناعت نمودهاند.
خلاصه، گرچه در مقابل اين اعتراضات غيروارد جوابهاي فراواني به نظر ميرسد ولي در عين حال ما به نقل دو جواب اکتفا مينمائيم: يکي عقلي و ديگري نقلي.
اما جواب عقلي:
افرادي که به زيارت ميروند و ضريح را ميبوسند اين قدر متوجه هستند که ضريح اولا از فلز ساخته شده و ثانيا اثري در روا شدن حاجت ندارد ولي چون دست ايشان به شخص مزور نميرسد لذا از باب تيمن و تبرک و براي اينکه اظهار علاقه کرده باشند ضريح را ميبوسند. منظور از اينکه زوار ضريح را ميبوسند اين نيست که حاجت آنان روا شود بلکه منظور ايشان از بوسيدن ضريح اظهار علاقه کردن است. شعري که ذيلا از نظر شما ميگذرد اين مطلب را کاملا واضح و روشن مينمايد:
1- أمر علي الديار ديار ليلي
اقبل ذا الجدار و ذا الجدار
[ صفحه 178]
2- و ما حب الديار شغفن قلبي
و لکن حب من سکن الديارا
1- يعني من در ميان خانهها به خانهي ليلا عبور ميکنم و آن ديوارها را ميبوسم.
2- اينطور نيست که محبت خانهها دل مرا برده باشد بلکه محبت و دوستي آن افرادي که ساکن آن خانهها بودهاند دل مرا برده است.
اما جواب نقلي:
گرچه شهيدان راه خدا از نظر ما مفقودند ولي از نظر قرآن مجيد مشهودند، گرچه فدائيان کوي حق از چشم ما غائبند ولي از نظر قرآن کريم بر اعمال و افعال ما شاهدند.
قرآن عظيم که عظمتش جهان را فراگرفته راجع به افرادي که در راه خدا کشته شدهاند در سورهي مبارکهي: آل عمران، آيهي - 168 - ميفرمايد:
و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا، بل احياء عند ربهم يرزقون.
يعني هرگز گمان نکنيد: آن افرادي که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند، بلکه همهي آنان زندهاند و از طرف خدا رزق و روزي به ايشان ميرسد.
گرچه شأن نزول اين آيهي شريفه دربارهي شهداي احد است ولي در عين حال اطلاق اين آيهي شريفه شامل حال عموم شهيدان راه خدا ميشود.
[ صفحه 179]
روي اين اصل اصيل ترديدي نيست: حضرت قمر بنيهاشم که پس از امام حسين بزرگترين شهيدان راه حق به شمار ميرود زنده است.
همين طور که قرآن مجيد شهيدان راه خدا را زنده معرفي کرده است اخبار و احاديثي که از طرف امامان مذهب مقدس شيعه به يادگار مانده نيز اين موضوع مهم را تأييد مينمايند و براي معتقدين به دستگاه نبوت و امامت ترديدي - در اينکه اماماني که در راه خدا شهيد شدهاند زندهاند - باقي نميگذارند.
چون اين کتاب گنجايش نقل آن اخبار و احاديث را ندارد لذا از افرادي که بخواهند کليهي آنها را مطالعه نمايند تقاضا ميشود به کتاب: معالم الزلفي، تأليف: مرحوم سيد هاشم بحراني صفحهي - 111 - به بعد مراجعه فرمايند.
علاوه بر دليلهاي عقلي و نقلي که از نظر مبارک خوانندگان منصف گذشت بوسيدن قبر و ضريح حضرت قمر بنيهاشم عليهالسلام دستوري است که از حضرت امام جعفر صادق عليهالسلام به يادگار مانده است و ما از باب نمونه به نقل قسمتي از آنها اکتفاء مينمائيم.
علامهي مجلسي در کتاب: مزار بحار، صفحهي - 180 - از صفوان جمال يعني شتربان از امام جعفر صادق عليهالسلام نقل ميکند که فرمود: وقتي به زيارت قبر حضرت عباس رفتي و زيارتنامه آن حضرت را خواندي روي قبر مبارک آن بزرگوار ميافتي و آن را ميبوسي و ميگوئي:
بابي و امي يا ناصر دين الله، الي آخره.
يعني پدر و مادرم به فداي تو باد. اي ياري کنندهي دين خدا
[ صفحه 180]
الي آخره.
اين روايت و امثال آن مشروعيت بوسيدن قبر و ضريح حضرت اباالفضل عليهالسلام را ثابت بلکه لازم مينمايد و براي افراد منصف هيچ گونه اشکال و ايرادي را باقي نميگذارد.
بدين جهت و جهات ديگر بود که بزرگترين مرجع و اعلم و اتقاي زمان خود يعني آقا باقر بهبهاني - چنانکه در صفحهي - 66 - کتاب: اسرار الشهاده مينگارد - هر گاه به زيارت حضرت عباس عليهالسلام مشرف ميشد اول آستانهي درب حرم مقدس آن حضرت را ميبوسيد و بعد از اين احترام و تواضع به حرم مشرف ميگرديد.
عمل يک چنين مرجع و عالم عالي مقام براي مردم حجت و برهاني است قوي.
نگارنده گويد: از نقل موضوعات سابقالذکر معلوم شد: بوسيدن ضريح خواه ضريح امامان و خواه ضريح قمر بنيهاشم عليهمالسلام اشکالي که ندارد به جاي خود، بلکه چون امر امام است لازم و داراي ثواب هم خواهد بود. ولي در عين حال که امر امام ميباشد بيشتر و بالاتر از يک عمل مستحب نخواهد بود.
اين عمل مستحب يعني بوسيدن ضريح در اين زمانهي ما که سنهي - 1393 - قمري به شمار ميرود باعث شده که انسان دهها عمل حرام را مرتکب شود تا ضريح را ببوسد که قسمتي از آنها بدين شرح است:
1- سارقين زبردست از موقعيت شلوغي و کثرت جمعيت استفاده نموده جيب زوار مخصوصا زوار سادهلوح را ميزنند در صورتي که طبق دستور شرع مقدس اسلام دست دزد را بايد قطع
[ صفحه 181]
نمود. اگر براي بوسيدن ضريح اين همه ازدحام نميشد نه موجودي و مخارج سفر زوار به يغما ميرفت و نه دست شخص سارق مستوجب قطع شدن ميگرديد.
2- افراد شياد نيز فرصت را غنيمت شمرده و از اين موقعيت استفاده مينمايند، يعني مزاحم ناموس مردم ميشوند و گاهي کار به جائي ميرسد که اينگونه افراد مزاحم را جلب مينمايند و به کيفر خود ميرسانند!!
3- در حين بوسيدن ضريح زنان و مردان نامحرم به نحوي از سر و کله يکدگر بالا ميروند که براي بينندگان آگاه و بااطلاع جز تأسف و نگراني چيزي مشاهده نميشود، چرا!؟ زيرا ايشان شکي ندارند که اين عمل حرام و باعث به خشم آوردن امام عليهالسلام خواهد شد.
براي مزيد اطلاع دربارهي حرمت اين نحوه زيارت به باب سوم کتاب: مفاتيح الجنان مرحوم محدث مراجعه فرمائيد.
4- چه بسا اين نحوه زيارتها و بوسيدن موجب ميشود که دشمنان و مخالفين زيارت واقعي و حقيقي امامان را مورد ملامت و سرزنش قرار دهند، بلکه بدعت بدانند. بدين جهت است که ديده نميشود: اعلام و فقهاي عظام در مواقع ازدحام براي بوسيدن ضريح با اينکه مستحب است فعاليتي از خود نشان دهند آيا آن افرادي که ميگويند: ما از اين گونه فقهاي عاليمقام تقليد ميکنيم نبايد طبق دستور ايشان رفتار نمايند! آيا نبايد خود را موظف بدانند که بايد زيارت نمودن آنان مطابق با امر امام باشد!؟
[ صفحه 182]
|