ابوالفرج اصفهاني در کتاب: مقاتل الطالبين، صفحه‏ي - 85 - مي‏نگارد: ام‏البنين که مادر - چهار نفر (از پسران حضرت علي بن ابيطالب عليه‏السلام که شهيد شدند يعني عباس، عبدالله، عثمان و جعفر) بود از مدينه طيبه به سوي قبرستان بقيع خارج مي‏شد و در آنجا مشغول دلخراش‏ترين و سوزنده‏ترين ناله و ندبه مي‏گرديد. مردم در اطراف وي اجتماع مي‏نمودند و ناله و ندبه‏اش را مي‏شنيدند از جمله افرادي که در اطراف او مي‏آمدند: مروان بود. مروان همچنان ناله و ندبه‏ي ام‏البنين را مي‏شنيد و زار زار مي‏گريست. محدث قمي در کتاب منتهي الامال، جلد يکم، صفحه‏ي - 386 - مي‏نويسد: اشعار ذيل را از ام‏البنين نقل نموده‏اند که در مرثيه و عزاي حضرت عباس و مابقي پسرانش سروده است 1- لا تدعوني ويک ام‏البنين تذکريني بليوث العرين‏ 2- کانت بنون لي ادعا بهم و اليوم اصبحت و لا من بنين‏ 3- اربعة مثل نسور الربي قد واصلوا الموت بقطع الوتين‏ 4- تنازع الخرصان اشلائهم فکلهم امسي صريعا طعين‏ [ صفحه 111] 5- يا ليت شعري اکما اخبروا بان عباسا قطيع اليمين‏ 1- يعني واي بر تو! مبادا مرا: ام‏البنين بخواني! (زيرا اگر مرا ام‏البنين بگوئي) مرا به ياد شيران بيشه خواهي انداخت. (و در نتيجه داغم تازه خواهد شد). 2- مرا پسراني بود که به آنان خوانده مي‏شدم (يعني به من ام‏البنين گفته مي‏شد) ولي امروز ديگر پسري ندارم. 3- چهار جوان من مانند کرکس‏هائي بلند همت بودند که به وسيله‏ي بريدن رگ حيات طعمه‏ي موت و مرگ شدند. 4- نيزه‏هاي باريک و تيز براي پاره نمودن اعضاء و جوارح ايشان مشغول کشمکش گرديدند. سپس کليه‏ي آنان در حالي داخل شب شدند که به خاک هلاک و مجروح افتاده بودند. 5- اي کاش من مي‏دانستم: آيا همين طور است که خبر داده و گفته‏اند: دست راست عباس قطع شده است!؟ نيز سروده‏اند: 1- يا من رأي العباس کر علي جماهير النقد 2- و واراه من ابناء حيدر کل ليث ذي لبد 3- انبئت ان ابني اصيب برأسه مقطوع يد 4- ويلي علي شبلي امال براسه ضرب العمد 5- لو کان سيفک في يديک لمادني منک احد 6- يعني اي کسي که ديدي عباس بر گروه‏هاي [ صفحه 112] پست‏فطرت حمله مي‏کرد. 2- و از فرزندان حيدر کرار که هر کدام چون شيري بالدار و ژيان بودند به دنبالش مي‏رفتند. 3- به من خبر رسيده که به سر فرزندم آسيب رسيده و دستش قطع شده است. 4- اي واي بر من که ضرب عمود سر شير بچه‏ام را خم کرده است! 5- اگر شمشير تو در دستهايت بود احدي به تو نزديک نمي‏شد. نگارنده گويد: مرحوم سيد عبدالرزاق مقرم در صفحه‏ي - 420 - کتاب: مقتل الحسين درباره‏ي اينکه آيا ام‏البنين در روز عاشوراي سنه‏ي - 61 - قمري زنده بود و آيا رفتن وي در بقيع و اين اشعاري که به او منسوب مي‏باشند اصلي دارند يا نه گفتگوهائي دارد. مراجعه‏ي اهل تحقيق به کتاب نامبرده منتج نتيجه خواهد بود. [ صفحه 114]