ابن‏جرير طبري که يکي از مورخين زبردست اهل تسنن محسوب مي‏شود در جلد - 5 - تاريخ خود، صفحه‏ي - 448 - مي‏نگارد: حضرت عباس به برادران مادري خود [1] که عبارت [ صفحه 78] بودند از عبدالله و جعفر و عثمان فرمود: اي فرزندان مادرم! شما براي شهادت بر من سبقت بگيريد تا من از شما ارث ببرم، زيرا شما فرزند نداريد، آنان اين پيشنهاد را پذيرفتند و کشته شدند. هاني بن ثيت (به ضم ثاء و فتح ياء) حضرمي بر عبدالله ابن علي بن ابيطالب حمله کرد و او را شهيد نمود. سپس حمله کرد و جعفر بن علي را نيز شهيد نمود و سر او را آورد. خولي (بفتح خاء) ابن يزيد اصبحي تيري به بدن عثمان بن علي بن ابيطالب زد و بعد از آن تير مردي از بني‏ابان بن دارم بر عثمان بن علي حمله کرد و او را شهيد نمود و سرش را آورد و... نگارنده گويد: دو تصور درباره‏ي اين نسبت نابجائي که ابن‏جرير به حضرت اباالفضل عليه‏السلام داده مي‏توان کرد: يکي اينکه وي راجع به حضرت قمر بني‏هاشم اعمال غرض کرده باشد. ديگر اينکه منظورش فقط نقل قول بوده باشد و متوجه يک چنين تهمت بزرگي نبوده است. او در هر دو صورت لغزش بزرگي داشته، زيرا که اگر نظرش تصور اول بوده شکي نيست که دچار لغزش شده. و اگر منظورش فقط نقل قول بوده چرا نبايد يک چنين تهمت و موضوع ناروائي را از شخصيت برجسته‏ي مذهبي مثل حضرت قمر بني‏هاشم عليه‏السلام دفع نمايد!؟ گر چه جوابهاي متعددي از اين نقل بي‏اساس داده‏اند ولي در عين حال ما به نقل چند جواب اکتفاء مي‏نمائيم: 1- ابن‏اثير جزري که نيز از مورخين سني‏ها به شمار مي‏رود در جلد - 4 - تاريخ کامل، صفحه‏ي - 76 - مي‏نويسد: حضرت اباالفضل به برادرانش فرمود: شما در جهاد بر من سبقت بگيريد تا من شما را بنگرم، زيرا شما اولادي نداريد (که من بعد از شما [ صفحه 79] چشمم به آنان باز شود). 2- حضرت اباالفضل ترديدي نداشت که چند لحظه بعد از شهادت برادرانش خودش هم به آنان ملحق خواهد شد، پس چگونه معقول است که در انتظار ارث برادران خود بوده است با قطع نظر از اينکه گفته شده: حضرت علي بن ابيطالب عليه‏السلام ارث و ثروتي به جاي ننهاده بود که به برادران قمر بني‏هاشم رسيده باشد و آن حضرت چشمي به آن اموال دوخته باشد. يک چنين احتمالي هم درباره‏ي حضرت ابي‏عبدالله عليه‏السلام داده شده و ما جواب آن را در صفحه‏ي - 143 - جلد - 5 - ستارگان درخشان نگاشته‏ايم و بسيار مناسب است که آن جواب را در اينجا نيز از نظر خوانندگان بگذرانيم: 3- در کتاب: علل الشرايع از محمد بن عماره نقل مي‏کند که گفت: به حضرت امام جعفر صادق عليه‏السلام گفتم: مرا از فلسفه‏ي اينکه ياران امام حسين عليه‏السلام براي مرگ اقدام نمودند آگاه کن! امام جعفر صادق عليه‏السلام فرمود: پرده از جلو چشم آنان برداشته شد تا جا و مکان خود را در بهشت ديدند، لذا هر کدام از آنان براي شهادت اقدام مي‏کرد تا براي داخل شدن در بهشت و آن حوريه‏اي که در انتظار معانقه‏ي با وي بود سبقت بگيرد. 4- هر چه مصيبت انسان بزرگتر باشد اجر و پاداش او نيز بزرگتر خواهد بود. چنان که در کتاب اصول کافي از حضرت امام محمد باقر عليه‏السلام نقل مي‏کند که فرمود: بلاي پيامبران از ساير مردم شديدتر بود. بعد از پيامبران بلاي وصي‏هاي آنان از ساير مردم شديدتر خواهد بود. [ صفحه 80] بنابراين مي‏توان گفت: يکي از جهاتي که بر اجر امام حسين عليه‏السلام مي‏افزود تحمل آن داغ و مصيبت‏هائي بود که در روز عاشورا دچار آن بزرگوار مي‏شد. 5- امام حسين در ابتداء شهداي غير بني‏هاشم را از اين لحاظ اجازه‏ي جنگ مي‏داد که شايد لشکر گمراه ابن‏سعد بعد از شهادت ايشان متنبه شوند و براي کشتن جوانان بني‏هاشم که گناه بيشتري داشت اقدام ننمايند. امام حسين نيز شهداي بني‏هاشم را قبل از خود به جانب ميدان روانه مي‏کرد که شايد آن مردم دنياپرست پس از شهادت آنان از خواب غفلت بيدار شوند و مرتکب قتل امام زمان خود يعني حسين عليه‏السلام که موجب عذاب دائمي آنان بود نگردند. مرحوم سيد عبدالرزاق مقرم حشره الله مع اجداده الطاهرين در کتاب مبارک: العباس راجع به اين موضوع خرافي جوابهائي داده که ما قسمتي از آنها را در اينجا از نظر مبارک خوانندگان محترم مي‏گذرانيم: 6- با زنده بودن ام‏البنين که مادر عباس و برادرانش بود آيا مي‏توان گفت: حضرت قمر بني‏هاشم از برادرانش ارث مي‏برده و يا اينکه مي‏شود گفت: حضرت اباالفضل که در خاندان نبوت و علم تربيت شده بود متوجه نبود که با بودن مادر ارث برادر به برادر نمي‏رسد!؟ 7- بر فرض اينکه گفته شود: ام‏البنين روز عاشورا زنده نبوده باز هم حضرت اباالفضل به تنهائي وارث برادران خود نبوده زيرا: امام حسين عليه‏السلام، اطرف، عبيدالله نهشليه، زينب، ام‏کلثوم، رقيه و مابقي فرزندان حضرت اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام از اولاد حضرت امير که در روز عاشورا شهيد شدند ارث [ صفحه 81] مي‏بردند. و حال آنکه ام‏البنين در روز عاشورا زنده و در مدينه‏ي طيبه بود. ام‏البنين بود که بعد از شهادت جوانانش - چنان که بعدا در همين کتاب خواهيم خواند - در مدينه‏ي مقدسه‏ي پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله براي آنان مرثيه مي‏خواند. 8- منظور حضرت اباالفضل از اينکه برادران خود را در امر شهادت بر خويشتن مقدم داشت اين بود که مصيبت آنان را تحمل نمايد و غم و اندوهش زياد شود تا صبر نمايد و بدين جهت داراي اجر و پاداشي بزرگ گردد و فرداي قيامت براي اينکه آنان فرزند نداشتند خون ايشان را مطالبه کند. 9- منظور آن جوانمرد از تقديم برادران اين بود که مطمئن باشد: برادرانش حتما فداي حضرت ابي‏عبدالله الحسين عليه‏السلام شوند و براي خدا نصيحت نمايند. دليل بر اين منظور عبارت شيخ مفيد در کتاب: ارشاد و ابن‏نما در کتاب: مثير الاحزان است. زيرا ايشان مي‏نگارند: حضرت قمر بني‏هاشم به برادرانش فرمود: جلو برويد تا من بنگرم که شما براي خدا و رسول نصيحت کرديد زيرا شما اولادي نداريد. 10 - چون فعاليت نمودن و مردم را از براي جهاد دعوت و آماده کردن هم يک نوع جهاد و داراي اجر و پاداش مهمي خواهد بود لذا حضرت قمر بني‏هاشم عليه‏السلام اولا برادران خود را براي جهاد در راه خدا آماده نمود و ثانيا نفس خويشتن را در معرض شهادت در راه دين قرار داد تا اينکه بدين وسيله دو ثواب و دو اجر جزيل را برده باشد و... [ صفحه 82]

[1] در صورتي که عبدالله و جعفر و عثمان برادران پدري حضرت عباس هم بودند - نگارنده.