چون نام يکي از پسران حضرت قمر بنيهاشم عليهالسلام که بعدا شرح حال آنان را با خواست خدا مفصلا خواهيم نگاشت فضل بوده لذا کنيهي آن بزرگوار را بدين مناسبت: ابوالفضل قرار دادند. کما اينکه عباس بن عبدالمطلب که عموي پيامبر اسلام بود نيز همين کنيه را داشت.
گرچه حضرت قمر بنيهاشم را به مناسبت اينکه نام يکي از پسرانش فضل بوده ابوالفضل ميگفتند ولي در عين حال با قطع نظر از اين مناسبت وجود مقدس آن امامزادهي عالي مقام فضل و فضيلت محض هم بود، چرا اين طور نباشد در صورتي که او در خانداني پرورش يافت که جز علم و ادب و خداپرستي و پرهيزکاري دأب و ديدن آنان نبود. وقتي انسان به شرح حال پرورش يافتگان مکتب حضرت امير که بدون شک و ترديد مکتب وحي بود از قبيل: سلمان ابوذر، مقداد و مالک اشتر و دهها نفر که اين کتاب را گنجايش شرح حال ايشان نيست مراجعه نمايد ميبيند که آنان تا چه حدي به اعلا درجهي مقام انسانيت نائل شدند!! پس مقام و جلالت قمر بنيهاشم که جگرگوشه و پارهي تن وصي بلافصل پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله بوده به طريق اولي بالاتر از ايشان خواهد بود بلکه ميتوان گفت: مقام و مرتبهي حضرت عباس عليهالسلام درخور
[ صفحه 41]
فهم هر کسي نخواهد بود. مقام و مرتبهي اين جوانمرد باوفا را همين بس که در زمرهي شهداء، آن هم شهداء کربلا به شمار ميرود.
رتبهي شهداء را هم همين بس که قرآن مقدس در سورهي: نساء آيهي - 68 - ميفرمايد: افرادي که مطيع خدا و رسول باشند با آن اشخاصي خواهند بود که خدا به ايشان نعمت داده، از قبيل: پيامبران و راستگويان و شهيدان و نيکوکاران و ايشان نيکو رفيقاني هستند [1] .
در اين آيه چنان که ملاحظه ميفرمائيد شهيدان راه خدا بعد از پيغمبران و راستگويان در درجه اول قرار گرفتهاند.
|