کلمه‏ي: کنيه به ضم کاف و سکون نون و فتح ياء مي‏باشد. [ صفحه 39] اول اين کلمه که عربي است به: (ابو) يا: (ام) تلفظ مي‏شود. نظير اينکه به مرد مي‏گويند: ابوالقاسم، ابوالحسن. يعني پدر قاسم، پدر حسن و به زن مي‏گويند: ام‏سلمه، يعني مادر سلمه و امثال ذلک. همانطور که قبل از اين در مبحث: لقب شرح داديم و گفتيم: عرب براي آن مناسبتي که بين لقب و صاحب آن است گاهي لقب را براي مدح و گاهي براي مذمت استعمال مي‏نمايد همان طور هم کنيه را به همين منظور استعمال مي‏کند. از جمله کنيه‏هائي را که به مناسبت پستي صاحبان آن استعمال مي‏نمايد اين است که سيد نورالدين جزائري در کتاب: فروق اللغات مي‏نگارد: به گرگ مي‏گويد: ابوجهل. يعني پدر جهل و ناداني. و نيز به گرگ مي‏گويد: ابوجعده. (به فتح جيم و سکون عين) [1] يعني پدر بره‏ي گوسفند. زيرا بره لقمه‏ي چرب و نرمي است براي گرگ. به موش مي‏گويد: ام‏خراب. يعني مادر خرابکاري. به خارپشت يعني جوجه تيغي مي‏گويد: ابوسفيان. يعني پدر سفاهت و ناداني. بة خنفساء (بضم خاء و فاء و سکون نون) که حيوان کوچکي است بدبو و نظير سوسک مي‏گويد: ام‏فسق. يعني مادر فسق و فجور. از جمله کنيه‏هائي که به مناسبت فضيلت و بزرگواري صاحبان آن استعمال مي‏کند به قرار ذيل است: [ صفحه 40] به شير مي‏گويد: ابوالحارث، ابوالشبل، ابوالابطال و ابوالعباس. همه‏ي اين کنيه‏ها بر شجاعت و دلاوري شير دلالت مي‏نمايد. اکنون قسمتي از کنيه‏هاي حضرت قمر بني‏هاشم را که بر شرافت و فضيلت آن حضرت دلالت مي‏کنند از نظر مبارک خوانندگان گرامي مي‏گذرانيم:

[1] جعده به ضم جيم در لغت عرب يافت مي‏شود. پس جعده زن امام مجتبي را که به ضم جيم تلفظ مي‏کنند اشتباه است - مؤلف.