پس از ولادت حضرت قمر بني‏هاشم عليه‏السلام ام‏البنين عليه‏السلام قنداقه‏ي او را به دست اميرالمؤمنين داد که با خواندن اذان و اقامه در گوش وي، از همان آغاز حق ببيند و حق بشنود. حضرت در گوش راست فرزند اذان، و در گوش چپش اقامه گفت و نام او را، به نام عمويش عباس، عباس نهاد. «ثم قبل يديه و استعبر و بکي» [1] . سپس دستهاي او را بوسيد و قطرات اشک به صورت نازنينش جاري شد و فرمود: گويا مي‏بينم اين دستها يوم الطف در کنار شريعه‏ي فرات در راه ياري برادرش حسين عليه‏السلام از بدن جدا خواهد شد. و از اينجاست که گفته‏اند: مي‏توان دست فرزند را، از سر عطوفت و شفقت، بوسيد. [ صفحه 10] چنانکه وارد است رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم دست دخترش، حضرت فاطمه‏ي زهراء عليهاالسلام، را مي‏بوسيد [2] . و وي را به جاي خود مي‏نشانيد. و از اينجا کثرت عطوفت شاه ولايت، اميرالمؤمنين علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام مظلوم تاريخ، نسبت به اين مولود بزرگوار معلوم مي‏شود [3] .

[1] خصايص العباسية: صفحه‏ي 119. [2] شيخ طوسي از عايشه روايت مي‏کند که مي‏گفت: نديدم احدي را که در گفتار و سخن شبيه‏تر باشد از فاطمه عليهاالسلام به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم. چون فاطمه عليهاالسلام به نزد آن حضرت مي‏آمد او را مرحبا مي‏گفت و دستهاي او را مي‏بوسيد و در جاي خود مي‏نشاند و چون حضرت نيز به خانه‏ي فاطمه عليهاالسلام مي‏رفت وي برمي‏خاست و از آن حضرت استقبال مي‏کرد و مرحبا مي‏گفت و دستهاي پدر را مي‏بوسيد. (منتهي الآمال: محدث بزرگوار شيخ عباس قمي، چاپ علميه‏ي اسلاميه جلد 1، صفحه‏ي 97). [3] شيخ کليني روايت کرده از حضرت ابوالحسن ثالث امام علي النقي عليه‏السلام که مي‏گويي نزد قبر اميرالمؤمنين عليه‏السلام: «السلام عليک يا ولي الله أنت أول مظلوم و أول من غصب حقه صبرت و احتسبت حتي أتيک اليقين فأشهد أنک لقيت الله و أنت شهيد عذب الله قاتلک بأنواع العذاب و جدد عليه العذاب جئتک عارفا بحقک مستبصرا بشأنک معاديا لأعدائک و من ظلمک ألقي علي ذلک ربي ان شاء الله يا ولي الله ان لي ذنوبا کثيرة فاشفع لي الي ربک فان لک عند الله مقاما معلوما و ان لک عند الله جاها و شفاعة و قد قال الله تعالي و لا يشفعون الا لمن ارتضي» (زيارت پنجم مفاتيح الجنان محدث قمي، انتشارات کتابفروشي و چاپخانه‏ي محمد علي علمي ص 641.